آمیزش‌ناخواهی

هدف از این وبلاگ اطلاع‌رسانی درباره آمیزش‌ناخواهی Asexuality است. آمیزش‌ناخواهی به معنی "عدم تجربه کشش جنسی" است. افراد آمیزش‌ناخواه کسانی هستند که کشش جنسی را تجربه نمی‌کنند.

بایگانی
پیوندها

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روابط زناشویی» ثبت شده است

آمیزش‌ناخواهی چه نیست؟

دوشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۵۳ ب.ظ

آمیزش‌ناخواهی به معنیِ تجربه نکردنِ کششِ جنسی است. این تنها چیزی است که آمیزش‌ناخواهی هست. با این حال، چون آمیزش‌ناخواهی کاملًا شناخته‌شده نیست، در بسیاری از مواقع با مفاهیمِ همانند (و گاهی هم بسیار ناهمانند) اشتباه گرفته می‌شود. به همین دلیل، ضروری است که به بعضی از این تفاوتها اشاره کنیم. مهمّ است توجّه داشته باشیم که بعضی از این مفاهیم با آمیزش‌ناخواهی قابل جمع هستند. مثلًا هرچند آمیزش‌ناخواهی همان «پرهیز از رابطه جنسی» نیست؛ امّا ممکن است یک شخصِ آمیزش‌ناخواه از رابطه جنسی پرهیز کند.

 

آمیزش‌ناخواهی پرهیز از رابطه جنسی نیست.

کلمه «پرهیز از رابطه جنسی» نبودنِ کُنشِ جنسی را توصیف می‌کند؛ آمیزش‌ناخواهی نبودنِ کششِ جنسی را. یک شخصِ آمیزش‌ناخواه کششِ جنسی را تجربه نمی‌کند؛ او ممکن است رابطه جنسی داشته باشد یا نداشته باشد. یک شخص پرهیزکننده از رابطه جنسی می‌پرهیزد؛ او ممکن است کششِ جنسی داشته باشد یا نداشته باشد.


 آمیزش‌ناخواهی پرهیز از رفتارِ جنسی نیست.

آمیزش‌ناخواهی به این معنا نیست که شخص نمی‌تواند رابطه جنسی داشته باشد، نمی‌تواند خودارضایی کند، نمی‌تواند آرایش کند یا لباس‌های زیبا بپوشد، نمی‌تواند به رابطه جنسی علاقه‌مند باشد. آمیزش‌ناخواهی به معنیِ ناباروری نیست. آمیزش‌ناخواهی به معنیِ ضعفِ جنسی نیست. آمیزش‌ناخواهی به معنیِ نبودنِ کششِ جنسی است. همین.


آمیزش‌ناخواهی دوشیزگی نیست.

آمیزش‌ناخواهی نبودنِ کششِ جنسی است. افرادِ آمیزش‌ناخواه پس از رابطه جنسی کششِ جنسی را تجربه نخواهند کرد. بسیاری از آمیزش‌ناخواه‌ها رابطه جنسی داشته‌اَند، امّا همچنان آمیزش‌ناخواه هستند. همه‌ی افرادِ آمیزش‌ناخواه دوشیزه نیستند. همه‌ی افرادِ دوشیزه هم آمیزش‌ناخواه نیستند.

بسیاری از افرادِ آمیزش‌ناخواه، پس از رابطه جنسی، متوجّه آمیزش‌ناخواه بودنشان می‌شوند؛ موقعی که می‌خواهند بدانند چرا به رابطه جنسی علاقه و رغبتی حس نمی‌کنند.


آمیزش‌ناخواهی عدمِ تعادلِ هورمونی نیست.

بسیاری از افرادِ آمیزش‌ناخواه آزمایش‌های مربوط به هورمون داده‌اَند و آنها را عادی و نُرمال یافته‌اَند. بعضی از افرادِ آمیزش‌ناخواه، به دلایلِ شرایط دیگری که داشته‌اَند، از هورمون‌درمانی بهره‌ جسته‌اَند امّا تفاوتی در گرایشِ جنسی‌شان پدید نیامده است. به طور کلّی، افرادِ آمیزش‌ناخواه نشانه‌های دیگر عدم تعادل هورمونی (ریزشِ مو، اختلالِ نعوظ، افسردگی و...) را در خود نمی‌یابند؛ بنابراین حتّی اگر آزمایش نداده باشند، می‌توانند مطمئن باشند که مشکل هورمونی ندارند.

بعضی از افراد به دلیل عدم تعادل هورمون‌ها علاقه‌شان به رابطه جنسی را از دست می‌دهند. این موضوع با آمیزش‌ناخواهی فرق دارد. فردِ آمیزش‌ناخواه هیچگاه در طولِ عمرش کششِ جنسی را تجربه نکرده است؛ بنابراین چیزی وجود نداشته است که او از دست بدهد.

اگر شما قبلًا به روابط جنسی علاقه داشته‌اید و به صورتِ ناگهانی این علاقه را از دست داده‌اید، مشکلِ شما می‌تواند مربوط به عدم تعادل هورمونها باشد؛ و در این صورت باید با یک پزشک مشورت کنید.


آمیزش‌ناخواهی ترس از رابطه جنسی نیست.

اسکسوالیتی یا آمیزش‌ناخواهی به معنیِ ترس از رابطه جنسی نیست. آمیزش‌ناخواهی ربطی به دیدگاهِ فرد نسبت به رابطه جنسی ندارد. بعضی از افرادِ آمیزش‌ناخواه از رابطه جنسی می‌ترسند. بعضی از آنها رابطه جنسی را دوست دارند. بعضی از آنها نسبت به رابطه جنسی بی‌تفاوت هستند. افرادی که آمیزش‌ناخواه نیستند هم می‌توانند از رابطه جنسی هراس داشته باشند؛ امّا این هراس باعث نمی‌شود آنها آمیزش‌ناخواه شمرده شوند.


 آمیزش‌ناخواهی پرهیزکاری و رهبانیت نیست.

آمیزش‌ناخواهی به باورهایِ دینیِ فرد ربطی ندارد. اگر شخصی به دلایلِ دینی یا شخصی تصمیم بگیرد که رابطه جنسی نداشته باشد، رفتارِ او را می‌توان رهبانیت یا پرهیز دانست. بعضی از آمیزش‌ناخواه‌ها متدیّن هستند. بعضی از آنها هم متدیّن نیستند و نمی‌خواهند که عدم وجود کشش جنسی در آنها به انگیزه‌ای دینی ربط داده شود.


آمیزش‌ناخواهی یک انتخاب نیست.

انسانها کُنش‌هایشان را انتخاب می‌کنند، نه کشش‌هایشان را. آنها می‌توانند انتخاب کنند که رابطه جنسی داشته باشند یا نداشته باشند، با چه کسی رابطه جنسی داشته باشند، - اینها کنش است. امّا کشش‌های جنسی در اختیارِ فرد نیستند. اگر کسی کششِ جنسی را تجربه می‌کند، امّا برپایه آن عمل نمی‌کند، نمی‌توان او را آمیزش‌ناخواه نامید.


 آمیزش‌ناخواهی یک بیماری نیست.

افرادِ آمیزش‌ناخواه مبتلا به یک ویروس، باکتری، تومور و یا بیماریِ مسری نیستند. بعضی‌ها نسبت به رابطه جنسی کشش دارند. بعضی‌ها این کشش را ندارند. در هیچ یک از این دو مورد، بیماری‌ای وجود ندارد که بخواهد درمان شود.

باز هم بنگرید به: آمیزش‌ناخواهی در DSM-5

 

آمیزش‌ناخواهی به معنی خامی و نابالغی نیست.

انسانها به این دلیل آمیزش‌ناخواه نیستند که هرگز رابطه جنسی نداشته‌اَند یا رابطه جنسی کافی نداشته‌اَند. به این دلیل آمیزش‌ناخواه نیستند که هنوز شخص مناسب را پیدا نکرده‌اَند. به این دلیل آمیزش‌ناخواه نیستند که تمایلات جنسی‌شان را سرکوب کرده‌اَند یا آنها را پنهان می‌کنند. به این دلیل آمیزش‌ناخواه نیستند که اطلاعاتی درباره مسائل جنسی ندارند. به این دلیل آمیزش‌ناخواه هستند که کششِ جنسی را تجربه نمی‌کنند. یک شخص آمیزش‌ناخواه، هر اندازه هم که درباره روابط جنسی اطلاعات داشته باشد، هر اندازه هم که روابط جنسی را تجربه کند، باز هم این کشش را تجربه نخواهد کرد.


آمیزش‌ناخواهی یک بیماری فیزیکی نیست.

آمیزش‌ناخواهی هیچ نشانه فیزیکی ندارد. از نظرِ جسمی، هیچ‌چیز یک شخصِ آمیزش‌ناخواه را از اشخاصِ دیگر متمایز نمی‌کند.


 آمیزش‌ناخواهی ضعفِ شهوت جنسی نیست.

بعضی از آمیزش‌ناخواهها شهوتِ جنسی[2] دارند؛ هرچند در موردِ آنها دیگر نمی‌توان این شهوت را میل به آمیزش جنسی [3] نامید؛ چون آمیزش‌ناخواه‌ها رغبتِ درونی‌ای نسبت به رابطه جنسی ندارند.

در بعضی از اشخاصِ آمیزش‌ناخواه، هرچند وقت یک بار، برانگیختی در اعضایِ جنسی رخ می‌دهد؛ هرچند این برانگیختی جهت‌گیری مشخصی ندارد و شخصِ آمیزش‌ناخواه همچنان نسبت به افرادِ دیگر کششِ جنسی ندارد.

 

آمیزش‌ناخواهی یک هویت جنسی نیست.

آمیزش‌ناخواهی ارتباطی با جنسیتِ فرد ندارد. آمیزش‌ناخواهی به این معنی نیست که شخص از جنسیتش ناراضی است. آمیزش‌ناخواهی به این معنی نیست که شخص آمیزش‌ناخواه خنثی است یا جنسیت ندارد.


آمیزش‌ناخواهی راهی برای رهایی از مشکلات زناشویی نیست.

ن. می‌نویسد: من شنیده‌اَم که بعضی از مردم می‌گویند: «کاش من هم آمیزش‌ناخواه بودم، تا این همه مشکلات نداشتم». آمیزش‌ناخواهی به این معنی نیست که شخصِ آمیزش‌ناخواه واردِ روابط عاطفی یا جنسی نمی‌شود. بسیاری از افرادِ آمیزش‌ناخواه ازدواج می‌کنند یا واردِ رابطه‌های عاشقانه می‌شوند. این ازدواج‌ها و رابطه‌ها نیز مانند همه‌ی ازدواج‌ها و رابطه‌ها فراز و نشیب‌ها و شیرینی‌ها و تلخی‌های بسیار خواهد داشت.

معمولًا هنگامی که یک شخص آمیزش‌ناخواه با یک شخصِ غیرآمیزش‌ناخواه ازدواج می‌کند، ناسازگاری در کششِ جنسی می‌تواند مشکلاتِ فراوانی را برای هر دویِ آنها پدید بیاورد.


آمیزش‌ناخواهی یک حالت گذرا نیست.

کسی که یک هفته، یک ماه، یک سال یا ده سال است رابطه جنسی نداشته، لزومًا آمیزش‌ناخواه نیست. آمیزش‌ناخواهی نبودنِ کششِ جنسی است، نه نبودنِ فعالیتِ جنسی. آمیزش‌ناخواهی حالتی است که در تمام عمر با شخص همراه است، و نه حالتی که در یک زمان مشخّص پدید می‌آید و پس از مدّتی از بین می‌رود.


[1]  گفتیم که در متون قدیم فارسی، لفظ «دوشیزه» بر مرد و زن هر دو اطلاق می‌شده است؛ و ما نیز به همین معنا آن را در اینجا به کار برده‌ایم.

[2] Libido

[3] Sex drive


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۵ ، ۱۹:۵۳
نویسنده

نشانه های احتمالی آمیزش‌ناخواهی - بخش سوم

دوشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۳۸ ب.ظ


ج) شما و دیگران

 

هیچ‌وقت تحریک نشده‌اید.

یک نفر ناگهان نگاهش به یک غریبه می‌افتد و فکر می‌کند: «من می‌خواهم با او رابطه جنسی داشته باشم.» و گاهی هم همین احساس را پایه‌ای برای رفتارش قرار می‌دهد. امّا به نظرِ شما این موضوع خیلی غیرعادی و غریب می‌رسد؛ و نمی‌توانید از آن سر در بیاورید.

به نظرِ بسیاری از  افرادِ آمیزش‌ناخواه، این فکر که «من می‌خواهم با فلانی رابطه جنسی داشته باشم» همان قدر غریب و غیرمنتظره است که «من می‌خواهم یک قلم‌مو بردارم، آن شخص را به رنگِ آبی رنگ کنم، بدنش را با شاخه‌های درختان بپوشانم، و تمام شب دایره‌وار دورش برقصم.»


زیبایی را متوجّه می‌شوید، امّا جذابیتِ جنسی را نه.

افرادِ آمیزش‌ناخواه زیبایی را درک می‌کنند، و ممکن است گاهی بی‌اختیار سربرگردانند و محوِ زیباییِ کسی شوند، و بخواهند مدّتها به او چشم بدوزند. امّا این تجربه لذّت بردن از زیبایی برایشان همانندِ لذّت بردن از زیبایی یک منظره زیبا یا یک تابلویِ نقّاشیِ زیباست. جذّابیتِ جنسی مفهومی است که افرادِ آمیزش‌ناخواه با آن ارتباط برقرار نمی‌کنند.

آنچه آنها حس و تجربه می‌کنند چشم‌نواز و دلپذیر بودن، نمکین بودن و دوست‌داشتنی بودن است؛ نه جذّابیتِ جنسی.


 

با خودتان فکر کرده‌اید که دیگران فقط وانمود می‌کنند به رابطه جنسی علاقه دارند.

بسیاری از آمیزش‌ناخواه‌ها تجربه‌ای شبیه به «لباس‌های جدید امپراتور» را توصیف می‌کنند. به نظر می‌رسد بقیه مردم به روابط جنسی علاقه دارند. شخصِ آمیزش‌ناخواه هم دوست ندارد خودش را جدا کند و بگوید: «نه، من چنین علاقه‌ای حس نمی‌کنم.» در نتیجه، افرادِ آمیزش‌ناخواه‌ هم نوعی فشار حسّ می‌کنند که همرهنگ جماعت شوند؛ و ممکن است وانمود کنند که به روابط جنسی علاقه‌مندند. جالب اینجاست که بعد از مدّتی با خودشان فکر می‌کنند که شاید بقیه هم مثلِ من دارند وانمود می‌کنند؛ و در واقع هیچ‌کس به روابط جنسی علاقه‌مند نیست.


این موضوع به خصوص در سنین نوجوانی بسیار اتّفاق می‌افتد. دوستانِ فردِ آمیزش‌ناخواه ناگهان شروع به صحبت درباره دخترها و پسرها می‌کنند. افرادِ آمیزش‌ناخواه که چنین احساساتی ندارند، ممکن است وانمود کنند که مثلِ همسالانشان علاقه‌مندند و فکر کنند که بی‌علاقگیِ آنها به این خاطر است که هنوز به بلوغ نرسیده‌اَند. امّا همچنان که زمان می‌گذرد، متوجّه می‌شوند که چنین کششی را هنوز هم حس نکرده‌اَند و هیچگاه حس نخواهند کرد. اینجاست که با خودشان می‌گویند: «شاید بقیه من مثلِ من وانمود می‌کنند.»


 


وانمود کرده‌اید که به روابط جنسی علاقه‌مندید. 

بسیاری از آمیزش‌ناخواه‌ها احساس می‌کنند که برای همرنگ جماعت شدن لازم است خود را به مسائل جنسی علاقه‌مند نشان دهند؛ چون در غیرِ این صورت، ممکن است مورد تمسخر قرار بگیرند.


 وانمود کرده‌اید به روابط جنسی علاقه‌مندید؛ تا همسرتان گمان نکند که او را دوست ندارید.

برای بسیاری از مردم، عشق و رابطه جنسی به هم گره خورده‌اَند. رد کردن رابطه جنسی برایشان به این معنی‌ست که موردِ علاقه‌ی همسر و شریکِ زندگی‌شان نیستند؛ - و نه فقط این که آنها به فعّالیتی علاقه دارند که همسرشان به آن علاقه ندارد.

این موضوع یکی از چالش‌ها و سختی‌های بزرگ برایِ آمیزش‌ناخواه‌هایی است که ازدواج کرده‌اَند. آنها ممکن است محبّتی ژرف و حقیقی نسبت به همسرشان داشته باشند، امّا تنها به رابطه جنسی علاقه‌مند نباشند. آنها می‌ترسند که اگر همسرشان متوجّه بی‌علاقگی آنها به روابط جنسی شود، به عشقِ آنها نیز شک کند؛ و در نتیجه، رابطه عاطفی آنها نیز تحت تأثیر قرار گیرد.

گاهی اوقات هم اشخاص آمیزش‌ناخواه به جنبه‌های فیزیکی رابطه جنسی بی‌علاقه نیستند؛ امّا می‌ترسند همسرشان بداند که آنها کشش جنسی را تجربه نمی‌کنند. در نتیجه، ممکن است به رغبت جنسی تظاهر کنند، تا همسرشان ناخشنود نشود و رابطه عاطفی آنها حفظ شود.

کشش جنسی و عشق با هم متفاوت‌اَند. ممکن است کسی نسبت به دیگری کششِ جنسی داشته باشد، امّا عاشقِ او نباشد. ممکن نیز هست که کسی عاشقِ همسرش باشد، امّا علاقه نداشته باشد با او رابطه جنسی داشته باشد.


 گفتگو درباره رابطه جنسی برایتان جالب نیست.

دوستان و همکاران شما دوست دارند درباره رابطه جنسی صحبت کنند؛ درباره کارهایی که کرده‌اَند، یا دوست دارند بکنند، یا کارهایی که شنیده‌اَند دیگران می‌کنند. آنها به یکدیگر می‌گویند که چه کسی از نظرشان جذّاب است، و چه صفاتی آنها را از نظرِ جنسی جذّاب می‌کند. درباره مأمور پست، مسؤول پذیرش و پیشخدمت‌های رستوران نظراتِ گوشه‌دار می‌دهند؛ امّا شما برایتان مهم نیست. شما تجربیاتی ندارید که در موردشان صحبت کنید؛ پس ساکت می‌نشینید و می‌گذارید گفتگو پیش برود. گاهی، دوستانتان متوجّه سکوت شما می‌شوند و گمان می‌کنند که شما از بحث‌های پیش آمده ناراحت و آزرده شده‌اید. در حالی که شما لزومًا آزرده نشدیده‌اید؛ منتها حرفی ندارید، سؤالی ندارید، نظری ندارید.


 صحنه‌های جنسی در کتابها و فیلم‌ها به نظرتان غیرعادّی و نابجا می‌آید.

دارید فیلمی را تماشا می‌کنید که ناگهان بازیگرِ نقشِ اوّل مرد و بازیگرِ نقشِ اولِ زن بدون هیچ دلیلی...فیلم را رد می‌کنید!

دارید یک رُمان را می‌خوانید که ناگهان بحث کشیده می‌شود به...فصلِ بعد!


به نظرتان می‌رسد که روابط جنسی را دیگران به صورت طبیعی و فطری انجام می‌دهند؛ امّا شما باید رویِ آن کار کنید.

وقتی به بقیه مردم نگاه می‌کنید، انگار غریزه‌ای درونی آنها را کمک می‌کند که روابط جنسی را بفهمند و در این بازی مشارکت کنند. همسرِ شما تلاشِ زیادی انجام نمی‌دهد، امّا شما باید تلاشِ زیادی انجام دهید. انگار همه به یک دوره فشرده آموزشی رفته‌اَند و همه چیز را یاد گرفته‌اَند، امّا شما نه. انگار رازی هست که دیگران می‌دانند و شما نمی‌دانید؛ کلیدی پنهان که به فهمِ همه‌ی این قضایا کمک می‌کند؛ و شما این کلید را نیافته‌اید.


رابطه جنسی را آغاز نمی‌کنید.

نه اینکه لزومًا از روابط جنسی بدتان می‌آید. نه اینکه همسرتان خوب نیست و شما دوستش ندارید. موضوع اینجاست که شما هیچوقت درباره رابطه جنسی فکر نمی‌کنید. در نتیجه با خودتان نمی‌گویید: من الآن رغبت به رابطه جنسی دارم. بگذار بروم ببینم همسرم مایل هست یا نه؟

این موضوع البته یکی از مسائلِ مشکل‌ساز در روابط است. همسرِ شما ممکن است حس کند که بی‌میلی شما به خاطرِ این است که او را دوست ندارید؛ و بی‌علاقگیِ شما به رابطه جنسی را نشانه بی‌مهریِ شما نسبت به خودش تلقّی کند.


 طنّازی و عشوه‌گری را متوجّه نمی‌شوید.

ن. می‌نویسد: اگر کسی با من طنازی کند، نمی‌فهمم؛ و اگر هم بفهمم، نمی‌دانم باید چه کار کنم. به من گفته‌اَند که خودم هم طنّازی می‌کنم؛ در حالی که به نظرِ خودم، یک مکالمه و گفتگویِ معمولی بوده است.

یک بار من در یک مسافرت، در پارکی توقّف کردم؛ دوربینم را نیز همراهِ خودم برده بودم و داشتم عکس می‌گرفتم. زنی پیشِ من آمد و شروع کرد به سؤال پرسیدن درباره دوربینم؛ و به من گفت که او نیز عکّاس است و به عکسبرداری علاقه‌مند. چند دقیقه‌ای با هم صحبت کردیم. بعد، من به طرفِ ماشین برگشتم و او هم به طرفِ دوستش رفت. صدایش را شنیدم که به دوستش شکایت کرد: مردانِ خوبِ این شهر کجایند؟

در ماشین نشستم و رانندگی کردم. تا ایالتِ بعد رفته بودم که متوجّه شدم آن زن آن قدرها هم به دوربینِ من علاقه‌مند نبود.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۵ ، ۱۹:۳۸
نویسنده