باورهای نادرست درباره آمیزشناخواهی
از آنجا که اسکسوالیتی یا آمیزشناخواهی تا حدودی ناشناخته است، کژباوریها و اطلاعات نادرست زیادی درباره آن وجود دارد. بعضی از این کژباوریها میتواند برای افراد آمیزشناخواه ناراحتکننده و آزاردهنده باشد. بعضی از مواردی که در این لیست میآید حرفهاییست که به انسانهایِ آمیزشناخواه گفته شده است.
آمیزشناخواهها وجود ندارند.
ن. مینویسد: «من آمیزشناخواه هستم. من این کتاب را نوشتهاَم. شما این کتاب را میخوانید. پس این کتاب وجود دارد. پس من وجود دارم. پس آمیزشناخواهها وجود دارند.»
آمیزشناخواهی همان پرهیز از رابطه جنسی است.
آمیزشناخواهی کلمهای است که گرایشِ جنسیِ افراد را توصیف میکند؛ آمیزشناخواهها کششی نسبت به رابطه جنسی با کسی ندارند. پرهیز از رابطه جنسی رفتار و کنشِ اشخاص را توصیف میکند. پرهیزکنندگان با کسی رابطه جنسی ندارند. گرایش با رفتار و کشش با کنش متفاوت است. ارتباطِ آمیزشناخواهی و «پرهیز از رابطه جنسی» عموم و خصوص من وجه است.
آمیزشناخواهی یک انتخاب است.
آمیزشناخواهی چیزی نیست که افراد آن را انتخاب کرده باشند. آمیزشناخواهی یک گرایشِ جنسی است؛ و شخص نمیتواند به اختیارِ خود آن را تغییر بدهد. همچنان که یک فردِ آمیزشخواه (که کششِ جنسی را تجربه میکند) نمیتواند این کشش را در خود کاملًا از بین ببرد، فردِ آمیزشناخواه هم هرگز نمیتواند این کشش را در خود به وجود بیاورد.
آمیزشناخواهان عاشق نمیشوند.
بسیاری از آمیزشناخواهها احساسات و عواطفِ رمانتیک را تجربه میکنند. تجربهی عشق برایِ افرادِ آمیزشناخواه تفاوتی با دیگر افراد ندارد. تنها تفاوتِ مهم این است که افراد آمیزشناخواه کششی نسبت به رابطه جنسی با معشوقشان ندارند.
در این میان، پایِ گرایشِ عاطفی یا رومانتیک به میان میآید. گرایشِ رومانتیک با گرایشِ جنسی متفاوت است؛ هرچند در بیشترِ مردم، گرایشِ عاطفی با گرایشِ جنسی هماهنگ است.
آمیزشناخواهها رابطه جنسی ندارند/نمیتوانند داشته باشند.
آمیزشناخواهها میتوانند رابطه جنسی داشته باشند. بعضی از آنها مرتبًا روابط جنسی دارند. آمیزشناخواهی نبودنِ کششِ جنسی است، و به معنیِ نداشتنِ کنش جنسی و یا ناتوانی جنسی نیست. آمیزشناخواهها از نظر جسمی و فیزیولوژیک تفاوتی با دیگر افراد ندارند؛ و مانند دیگر افراد، قادر به برقراری روابط جنسی هستند. اگر یک فردِ آمیزشناخواه قادر به برقراری رابطه جنسی نباشد، علّتش میتواند یک مسئله جسمی یا روانی باشد؛ امّا ارتباطی با آمیزشناخواه بودنِ او ندارد.
آمیزشناخواهی یک دوره موقّت است.
ن. مینویسد: «من 32 سال دارم. هرگز نسبت به کسی کششِ جنسی نداشتهاَم. چطور میتوان گفت که این یک دوره موقّت و گذراست؟»
آمیزشناخواهی یک مشکل هورمونی است.
اکثرِ آمیزشناخواهها هورمونهایی عادی دارند. آمیزشناخواههایی که به دلایل مختلف از مکمّلهای هورمونی استفاده کردهاَند، تفاوتی در گرایش جنسیشان مشاهده نکردهاَند.
داشتنِ رابطه جنسی، آمیزشناخواهی را برطرف خواهد کرد
ن. مینویسد: «نه! من قبل از این که رابطه جنسی داشته باشم آمیزشناخواه بودم؛ و اکنون هم آمیزشناخواه هستم. آمیزشناخواههایی که رابطه جنسی داشتهاَند تجربهای مشابه تجربه من داشتهاَند. آمیزشِ جنسی گرایشِ آنها را تغییر نداده است.
تا زمانی که رابطه جنسی را تجربه نکرده باشی، نمیتوانی بدانی.
برای این که کسی از گرایشِ جنسیاَش مطمئن شود، لازم نیست رابطه جنسی داشته باشد. بیشترِ مردم، از زمانِ بلوغ نوعی کشش و گرایش جنسی حسّ میکنند؛ مدّتها پیش از این که رابطه جنسی داشته باشند. مثلًا آنها میدانند که به جنسِ مخالف کششِ جنسی دارند، حتّی اگر با آنها آمیزشِ جنسی را تجربه نکرده باشند.
برایِ آمیزشناخواهها هم همین وضعیت وجود دارد. آنها میدانند که جاذبهی جنسی را تجربه نمیکنند. میدانند که به نوعی نه دگرجنسخواه هستند و نه همجنسخواه؛ و در این زمینه، با دیگران متفاوتند. برایِ اثبات این موضوع نیازی به رابطه جنسی وجود ندارد.
ن. مینویسد: «من کاملًا مطمئنم که اگر قبل از آمیزشِ جنسی، درباره آمیزشناخواهی شنیده بودم و میدانستم آمیزشناخواهی چیست، آن موقع هم خودم را آمیزشناخواه میدانستم؛ و برایِ اثباتِ آمیزشناخواه بودنم، به تجربه آمیزشِ جنسی نیازی نداشتم. من تا مدّتها پیش از تجربه آمیزشِ جنسی کلمهی آمیزشناخواهی را نشنیده بودم، امّا میدانستم که با دیگران تفاوت دارم.»
آمیزشناخواهها نمیتوانند خودارضایی کنند/خودارضایی نمیکنند.
به طورِ کلّی، آمیزشناخواهها قادر به خودارضایی هستند؛ و بعضی از آنها خودارضایی میکنند. اندامهای جنسی در افرادِ آمیزشناخواه کار میکنند؛ و بعضی از آمیزشناخواهها از آن برایِ خودارضایی استفاده میکنند.
همهی آمیزشناخواهها دوشیزه[2] هستند.
ن. مینویسد: «نه، من سالها پیش دوشیزگیاَم را از دست دادم. بسیاری از آمیزشناخواههای دیگر هم رابطه جنسی دارند. بعضی از آنها پدر یا مادر هستند. هر فردِ آمیزشناخواهی دوشیزه نیست؛ همچنان که هر شخصِ دوشیزهای هم آمیزشناخواه نیست.
آمیزشناخواهها هنوز شخصِ مناسب را پیدا نکردهاَند.
آمیزشناخواهها در طول عمرشان هزاران هزار انسان را دیدهاَند و هرگز نسبت به کسی احساس کششِ جنسی نکردهاَند؛ بنابراین میتوانند کاملًا مطمئن باشند که این نوع کششِ جنسی در آنها وجود ندارد.
همه گاهی چنین احساسی دارند.
ن. مینویسد: «من میدانم که افرادِ غیرآمیزشناخواه هم در یک ابرِ بیپایانِ شهوت همه روزه و در تمامِ روز زندگی نمیکنند؛ و همهی انسانها در برهههایی از زمان چنین احساسی دارند. امّا من همیشه این احساس را دارم. هیچ وقت کسی را از نظرِ جنسی جذّاب نمییابم. هیچ وقت تا به حال با دیدنِ زنی در خیابان به این فکر نیافتادهاَم که با او در تخت خواب چه خواهم کرد...و به همین خاطر آمیزشناخواه هستم.»
آمیزشناخواهها همجنسخواهانی هستند که همجنسخواهیشان را انکار میکنند.
افرادِ همجنسخواه به اشخاصِ همجنسشان کششِ جنسی دارند. افرادِ آمیزشناخواه نسبت به هیچکس (صرفنظر از جنسیتش) کششِ جنسی ندارند. آنها کششِ جنسیِ خود را پنهان نمیکنند؛ چرا که چنین کششی وجود ندارد که بخواهد پنهان شود.
ن. مینویسد: «من هیچوقت هیچگونه کششی، - خواه جنسی و خواه عاطفی – نسبت به مردان نداشتهاَم و ندارم.»
آمیزشناخواهها از آمیزشِ جنسی میترسند و از آن بیزارند.
بعضی از آمیزشناخواهها از آمیزشِ جنسی میهراسند، یا از آن بیزارند. بعضی دیگر از آمیزشناخواهها نیز نسبت به آمیزشِ جنسی بیتفاوت هستند؛ و در شرایطِ مناسب و با شخصِ مناسب، رابطه جنسی خواهند داشت.
آمیزشناخواهها قربانیِ تجاوز جنسی هستند.
اکثریتِ قریب به اتّفاق افرادِ آمیزشناخواه هرگز یک تجربه ناخوشایند جنسی نداشتهاَند؛ و برایشان آزاردهنده است وقتی دیگران عدمِ گرایشِ جنسیِ آنها را به یک تجربه ناخوشایند مربوط میکنند. حتّی اگر بعضی از افرادِ آمیزشناخواه هم چنین تجربهای داشته باشند، دوست نخواهند داشت که شما این موضوع را پیش بیاورید تا گرایشِ جنسیشان را زیر سؤال ببرید.
قرصهایی هست که مشکل را برطرف خواهد کرد.
قرصها برایِ درمانِ بیماریهای جسمی، مثلِ عدم تعادل هورمونی یا مشکلات گردش خون مفید هستند. آمیزشناخواهی یک بیماریِ جسمی نیست. هیچگونه قرصی وجود ندارد که یک شخصِ آمیزشناخواه را قادر به تجربه کشش جنسی کند.
آمیزشناخواهها نمیتوانند ارگاسم داشته باشند.
اکثرِ آمیزشناخواهها اندامهای جنسیِ سالم دارند؛ و در نتیجه، قادر به تجربه ارگاسم هستند. ممکن است یک شخصِ آمیزشناخواه اندامهای جنسی ناسالم داشته باشد، یا ارگاسم نداشته باشد، امّا اینها ربطی به آمیزشناخواه بودنِ او ندارد. آمیزشناخواهی یک گرایشِ جنسی است، و ارتباطی با توانایی جنسی ندارد.
آمیزشناخواهها افرادِ بسیار متدیّن و مخالف روابط جنسی هستند.
آمیزشناخواهی ارتباطی با باورهای دینیِ فرد ندارد. ممکن است یک فرد آمیزشناخواه یک مسیحی یا مسلمانِ معتقد، و برخاسته از یک خانوادهی مذهبی و متدّین باشد. ممکن نیز هست که یک شخصِ بیدین، برخاسته از یک خانواده یا اجتماعِ بیدین باشد. باورهای دینی، اجتماعی و فرهنگی گرایشِ جنسیِ افراد را تعیین نمیکنند.
آمیزشناخواهی ارتباطی با دیدگاه افراد نسبت به روابط جنسی ندارد.
آمیزشناخواهها از آمیزشِ جنسی و از کسانی که آمیزشِ جنسی دارند بیزارند.
آمیزشناخواهی را نباید با آنتیسکسوالیتی[3] (آمیزشستیزی) اشتباه گرفت. اکثرِ آمیزشناخواهها هیچگونه مشکلی با آمیزش جنسی ندارند، و در آن مشکلی نمیبینند. بعضی از آمیزشناخواهها آمیزشِ جنسی را – اگر خودِ آنها مجبور باشند در آن شرکت کنند – دوست ندارند، امّا نسبت به دیگرانی که روابط جنسی دارند بیتفاوت هستند. آمیزشناخواهی یک گرایشِ جنسی است، و ارتباطی با دیدگاههای اشخاص نسبت به اخلاقی بودن یا نبودنِ کنشهای جنسی ندارد.
آمیزشناخواهها چیزی درباره رابطه جنسی نمیدانند.
آمیزشناخواهی به معنیِ کمدانشی درباره ارتباطِ جنسی نیست. بسیاری از مردم هستند که آمیزشناخواه نیستند، امّا درباره رابطه جنسی (جز اینکه چه چیزی باید در چه چیزی برود) دانشی ندارند. در مقابل، بسیاری از آمیزشناخواهها هستند که دانشِ قابل توجّهی درباره رفتارهای جنسی دارند، هرچند ممکن است علاقهای نداشته باشند آنها را امتحان کنند.
آمیزشناخواهها برایِ جلبِ توجّه تظاهر به آمیزشناخواه بودن میکنند.
اکثرِ آمیزشناخواهها، به علّتِ نبودنِ اطلاعات کافی در جامعه در موردِ آمیزشناخواهی و به این علّت که از واکنشها و توجّهِ مردم هراس دارند، آمیزشناخواه بودنِ خود را آشکار نمیکنند؛ و به ندرت در موردِ گرایشِ جنسیشان با دیگران صحبت میکنند. بنابراین، این ادّعا هم کاملًا اشتباه است.
مردهای آمیزشناخواه وجود ندارند.
ن. مینویسد: «من مطمئنم که وجود دارم. مردهای آمیزشناخواه وجود دارند و من یکی از آنانم. دیوید جِی[4] هم یکی دیگر از آنهاست؛ و او کسی است که بزرگترین شبکه اجتماعی درباره آمیزشناخواهی را به نام [5]AVEN ایجاد کرده است. به جز ما دو نفر هم صدها هزار مردِ آمیزشناخواه دیگر در جهان وجود دارد.»
آمیزشناخواهی یک موضعگیری اخلاقی علیه رابطه جنسی است.
آمیزشناخواهی تنها یک گرایش جنسی است. افرادِ آمیزشناخواه با آمیزشِ جنسی یا با افرادی که روابط جنسی دارند مخالف نیستند. وقتی یک آمیزشناخواه میگوید: «من به مردم با شهوت نگاه نمیکنم.» یا «متوجّه نمیشوم چرا رابطه جنسی این قدر مهم است.» ، اینگونه جملاتِ او همراه با قضاوت و داوری نیست. این جملات تنها بیانکننده واقعیت هستند.
تکرار میکنم: آمیزشناخواهی یک انتخاب نیست. یک تصمیم نیست. بنابراین، یک آمیزشناخواه منطقًا نمیتواند خود را – به خاطرِ آمیزشناخواه بودنش – اخلاقمدارتر از دیگران بداند؛ چون اخلاق وقتی معنا دارد که انتخاب و تصمیمی بتواند وجود داشته باشد؛ و گرایشِ جنسی افراد برآمده از یک انتخاب و تصمیم نیست.
آمیزشناخواهها دخترانِ نوجوانِ نامطمئن هستند.
بسیاری از آمیزشناخواهها نوجوان نیستند. بسیاری از آمیزشناخواهها دختر نیستند. بسیاری از دخترانِ نوجوان که آمیزشناخواه هستند نامطمئن نیستند. کسانی که خود را آمیزشناخواه میدانند، معمولًا پیش از آن که خود را با این کلمه توصیف کنند، زندگیشان را به دقّت بررسی کردهاَند. بنابراین میتوانید مطمئن باشید که وقتی کسی به خود جرأت داده است که بگوید: «من آمیزشناخواه هستم»، درباره احساسات و گرایشِ جنسیاَش نامطمئن نیست.
آمیزشناخواهها افرادِ مجرّدی هستند که به دنبالِ بهانهای برایِ توجیهِ مجرّد ماندنشان هستند.
بسیاری از آمیزشناخواهها مجرّد نیستند. بعضی از آمیزشناخواههای مجرّد علاقهای به ازدواج کردن ندارند. بعضی از آمیزشناخواههای مجرّد اگر شخصِ مناسبی پیدا کنند، ازدواج خواهند کرد.
آمیزشناخواهها خنثی هستند.
خنثی بودن ارتباطی با آمیزشناخواهی ندارد. آمیزشناخواهی یک وضعیتِ فیزیکی نیست؛ و ارتباطی با جنسیت افراد ندارد. اکثر آمیزشناخواهها مرد یا زن هستند. برایِ نداشتنِ میل به رابطه جنسی، لزومی ندارد که شخص خنثی باشد.
آمیزشناخواهها از جنسیتشان بیزار هستند.
آمیزشناخواهی ارتباطی با هویت جنسی ندارد. ممکن است یک شخصِ آمیزشناخواه از جنسیتش راضی نباشد، یا از جنسیتش کاملًا راضی باشد، یا نسبت به جنسیتش بیتفاوت باشد. این که کسی از زن بودن یا مرد بودنش راضی است یا از آن بیزار است، ربطی به آمیزشناخواه بودن یا نبودنِ او ندارد.
[1] Celibacy
[2] دوشیزه در فارسی قدیم به زن و مرد هر دو اطلاق میشده است؛ و ما هم در اینجا این واژه را به همین معنا به کار بردهایم.
[3] Antisexuality
[4] David Jay
[5] Asexual Visibility and Education Network