آمیزش‌ناخواهی

هدف از این وبلاگ اطلاع‌رسانی درباره آمیزش‌ناخواهی Asexuality است. آمیزش‌ناخواهی به معنی "عدم تجربه کشش جنسی" است. افراد آمیزش‌ناخواه کسانی هستند که کشش جنسی را تجربه نمی‌کنند.

بایگانی
پیوندها

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اسکسوالیتی» ثبت شده است

آمیزش‌ناخواهی چه نیست؟

دوشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۵۳ ب.ظ

آمیزش‌ناخواهی به معنیِ تجربه نکردنِ کششِ جنسی است. این تنها چیزی است که آمیزش‌ناخواهی هست. با این حال، چون آمیزش‌ناخواهی کاملًا شناخته‌شده نیست، در بسیاری از مواقع با مفاهیمِ همانند (و گاهی هم بسیار ناهمانند) اشتباه گرفته می‌شود. به همین دلیل، ضروری است که به بعضی از این تفاوتها اشاره کنیم. مهمّ است توجّه داشته باشیم که بعضی از این مفاهیم با آمیزش‌ناخواهی قابل جمع هستند. مثلًا هرچند آمیزش‌ناخواهی همان «پرهیز از رابطه جنسی» نیست؛ امّا ممکن است یک شخصِ آمیزش‌ناخواه از رابطه جنسی پرهیز کند.

 

آمیزش‌ناخواهی پرهیز از رابطه جنسی نیست.

کلمه «پرهیز از رابطه جنسی» نبودنِ کُنشِ جنسی را توصیف می‌کند؛ آمیزش‌ناخواهی نبودنِ کششِ جنسی را. یک شخصِ آمیزش‌ناخواه کششِ جنسی را تجربه نمی‌کند؛ او ممکن است رابطه جنسی داشته باشد یا نداشته باشد. یک شخص پرهیزکننده از رابطه جنسی می‌پرهیزد؛ او ممکن است کششِ جنسی داشته باشد یا نداشته باشد.


 آمیزش‌ناخواهی پرهیز از رفتارِ جنسی نیست.

آمیزش‌ناخواهی به این معنا نیست که شخص نمی‌تواند رابطه جنسی داشته باشد، نمی‌تواند خودارضایی کند، نمی‌تواند آرایش کند یا لباس‌های زیبا بپوشد، نمی‌تواند به رابطه جنسی علاقه‌مند باشد. آمیزش‌ناخواهی به معنیِ ناباروری نیست. آمیزش‌ناخواهی به معنیِ ضعفِ جنسی نیست. آمیزش‌ناخواهی به معنیِ نبودنِ کششِ جنسی است. همین.


آمیزش‌ناخواهی دوشیزگی نیست.

آمیزش‌ناخواهی نبودنِ کششِ جنسی است. افرادِ آمیزش‌ناخواه پس از رابطه جنسی کششِ جنسی را تجربه نخواهند کرد. بسیاری از آمیزش‌ناخواه‌ها رابطه جنسی داشته‌اَند، امّا همچنان آمیزش‌ناخواه هستند. همه‌ی افرادِ آمیزش‌ناخواه دوشیزه نیستند. همه‌ی افرادِ دوشیزه هم آمیزش‌ناخواه نیستند.

بسیاری از افرادِ آمیزش‌ناخواه، پس از رابطه جنسی، متوجّه آمیزش‌ناخواه بودنشان می‌شوند؛ موقعی که می‌خواهند بدانند چرا به رابطه جنسی علاقه و رغبتی حس نمی‌کنند.


آمیزش‌ناخواهی عدمِ تعادلِ هورمونی نیست.

بسیاری از افرادِ آمیزش‌ناخواه آزمایش‌های مربوط به هورمون داده‌اَند و آنها را عادی و نُرمال یافته‌اَند. بعضی از افرادِ آمیزش‌ناخواه، به دلایلِ شرایط دیگری که داشته‌اَند، از هورمون‌درمانی بهره‌ جسته‌اَند امّا تفاوتی در گرایشِ جنسی‌شان پدید نیامده است. به طور کلّی، افرادِ آمیزش‌ناخواه نشانه‌های دیگر عدم تعادل هورمونی (ریزشِ مو، اختلالِ نعوظ، افسردگی و...) را در خود نمی‌یابند؛ بنابراین حتّی اگر آزمایش نداده باشند، می‌توانند مطمئن باشند که مشکل هورمونی ندارند.

بعضی از افراد به دلیل عدم تعادل هورمون‌ها علاقه‌شان به رابطه جنسی را از دست می‌دهند. این موضوع با آمیزش‌ناخواهی فرق دارد. فردِ آمیزش‌ناخواه هیچگاه در طولِ عمرش کششِ جنسی را تجربه نکرده است؛ بنابراین چیزی وجود نداشته است که او از دست بدهد.

اگر شما قبلًا به روابط جنسی علاقه داشته‌اید و به صورتِ ناگهانی این علاقه را از دست داده‌اید، مشکلِ شما می‌تواند مربوط به عدم تعادل هورمونها باشد؛ و در این صورت باید با یک پزشک مشورت کنید.


آمیزش‌ناخواهی ترس از رابطه جنسی نیست.

اسکسوالیتی یا آمیزش‌ناخواهی به معنیِ ترس از رابطه جنسی نیست. آمیزش‌ناخواهی ربطی به دیدگاهِ فرد نسبت به رابطه جنسی ندارد. بعضی از افرادِ آمیزش‌ناخواه از رابطه جنسی می‌ترسند. بعضی از آنها رابطه جنسی را دوست دارند. بعضی از آنها نسبت به رابطه جنسی بی‌تفاوت هستند. افرادی که آمیزش‌ناخواه نیستند هم می‌توانند از رابطه جنسی هراس داشته باشند؛ امّا این هراس باعث نمی‌شود آنها آمیزش‌ناخواه شمرده شوند.


 آمیزش‌ناخواهی پرهیزکاری و رهبانیت نیست.

آمیزش‌ناخواهی به باورهایِ دینیِ فرد ربطی ندارد. اگر شخصی به دلایلِ دینی یا شخصی تصمیم بگیرد که رابطه جنسی نداشته باشد، رفتارِ او را می‌توان رهبانیت یا پرهیز دانست. بعضی از آمیزش‌ناخواه‌ها متدیّن هستند. بعضی از آنها هم متدیّن نیستند و نمی‌خواهند که عدم وجود کشش جنسی در آنها به انگیزه‌ای دینی ربط داده شود.


آمیزش‌ناخواهی یک انتخاب نیست.

انسانها کُنش‌هایشان را انتخاب می‌کنند، نه کشش‌هایشان را. آنها می‌توانند انتخاب کنند که رابطه جنسی داشته باشند یا نداشته باشند، با چه کسی رابطه جنسی داشته باشند، - اینها کنش است. امّا کشش‌های جنسی در اختیارِ فرد نیستند. اگر کسی کششِ جنسی را تجربه می‌کند، امّا برپایه آن عمل نمی‌کند، نمی‌توان او را آمیزش‌ناخواه نامید.


 آمیزش‌ناخواهی یک بیماری نیست.

افرادِ آمیزش‌ناخواه مبتلا به یک ویروس، باکتری، تومور و یا بیماریِ مسری نیستند. بعضی‌ها نسبت به رابطه جنسی کشش دارند. بعضی‌ها این کشش را ندارند. در هیچ یک از این دو مورد، بیماری‌ای وجود ندارد که بخواهد درمان شود.

باز هم بنگرید به: آمیزش‌ناخواهی در DSM-5

 

آمیزش‌ناخواهی به معنی خامی و نابالغی نیست.

انسانها به این دلیل آمیزش‌ناخواه نیستند که هرگز رابطه جنسی نداشته‌اَند یا رابطه جنسی کافی نداشته‌اَند. به این دلیل آمیزش‌ناخواه نیستند که هنوز شخص مناسب را پیدا نکرده‌اَند. به این دلیل آمیزش‌ناخواه نیستند که تمایلات جنسی‌شان را سرکوب کرده‌اَند یا آنها را پنهان می‌کنند. به این دلیل آمیزش‌ناخواه نیستند که اطلاعاتی درباره مسائل جنسی ندارند. به این دلیل آمیزش‌ناخواه هستند که کششِ جنسی را تجربه نمی‌کنند. یک شخص آمیزش‌ناخواه، هر اندازه هم که درباره روابط جنسی اطلاعات داشته باشد، هر اندازه هم که روابط جنسی را تجربه کند، باز هم این کشش را تجربه نخواهد کرد.


آمیزش‌ناخواهی یک بیماری فیزیکی نیست.

آمیزش‌ناخواهی هیچ نشانه فیزیکی ندارد. از نظرِ جسمی، هیچ‌چیز یک شخصِ آمیزش‌ناخواه را از اشخاصِ دیگر متمایز نمی‌کند.


 آمیزش‌ناخواهی ضعفِ شهوت جنسی نیست.

بعضی از آمیزش‌ناخواهها شهوتِ جنسی[2] دارند؛ هرچند در موردِ آنها دیگر نمی‌توان این شهوت را میل به آمیزش جنسی [3] نامید؛ چون آمیزش‌ناخواه‌ها رغبتِ درونی‌ای نسبت به رابطه جنسی ندارند.

در بعضی از اشخاصِ آمیزش‌ناخواه، هرچند وقت یک بار، برانگیختی در اعضایِ جنسی رخ می‌دهد؛ هرچند این برانگیختی جهت‌گیری مشخصی ندارد و شخصِ آمیزش‌ناخواه همچنان نسبت به افرادِ دیگر کششِ جنسی ندارد.

 

آمیزش‌ناخواهی یک هویت جنسی نیست.

آمیزش‌ناخواهی ارتباطی با جنسیتِ فرد ندارد. آمیزش‌ناخواهی به این معنی نیست که شخص از جنسیتش ناراضی است. آمیزش‌ناخواهی به این معنی نیست که شخص آمیزش‌ناخواه خنثی است یا جنسیت ندارد.


آمیزش‌ناخواهی راهی برای رهایی از مشکلات زناشویی نیست.

ن. می‌نویسد: من شنیده‌اَم که بعضی از مردم می‌گویند: «کاش من هم آمیزش‌ناخواه بودم، تا این همه مشکلات نداشتم». آمیزش‌ناخواهی به این معنی نیست که شخصِ آمیزش‌ناخواه واردِ روابط عاطفی یا جنسی نمی‌شود. بسیاری از افرادِ آمیزش‌ناخواه ازدواج می‌کنند یا واردِ رابطه‌های عاشقانه می‌شوند. این ازدواج‌ها و رابطه‌ها نیز مانند همه‌ی ازدواج‌ها و رابطه‌ها فراز و نشیب‌ها و شیرینی‌ها و تلخی‌های بسیار خواهد داشت.

معمولًا هنگامی که یک شخص آمیزش‌ناخواه با یک شخصِ غیرآمیزش‌ناخواه ازدواج می‌کند، ناسازگاری در کششِ جنسی می‌تواند مشکلاتِ فراوانی را برای هر دویِ آنها پدید بیاورد.


آمیزش‌ناخواهی یک حالت گذرا نیست.

کسی که یک هفته، یک ماه، یک سال یا ده سال است رابطه جنسی نداشته، لزومًا آمیزش‌ناخواه نیست. آمیزش‌ناخواهی نبودنِ کششِ جنسی است، نه نبودنِ فعالیتِ جنسی. آمیزش‌ناخواهی حالتی است که در تمام عمر با شخص همراه است، و نه حالتی که در یک زمان مشخّص پدید می‌آید و پس از مدّتی از بین می‌رود.


[1]  گفتیم که در متون قدیم فارسی، لفظ «دوشیزه» بر مرد و زن هر دو اطلاق می‌شده است؛ و ما نیز به همین معنا آن را در اینجا به کار برده‌ایم.

[2] Libido

[3] Sex drive


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۵ ، ۱۹:۵۳
نویسنده

باورهای نادرست درباره آمیزش‌ناخواهی

دوشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۴۸ ب.ظ


از آنجا که اسکسوالیتی یا آمیزش‌ناخواهی تا حدودی ناشناخته است، کژباوری‌ها و اطلاعات نادرست زیادی درباره آن وجود دارد. بعضی از این کژباوری‌ها می‌تواند برای افراد آمیزش‌ناخواه ناراحت‌کننده و آزاردهنده باشد. بعضی از مواردی که در این لیست می‌آید حرف‌هایی‌ست که به انسانهایِ آمیزش‌ناخواه گفته شده است.


آمیزش‌ناخواه‌ها وجود ندارند.

ن. می‌نویسد: «من آمیزش‌ناخواه هستم. من این کتاب را نوشته‌اَم. شما این کتاب را می‌خوانید. پس این کتاب وجود دارد. پس من وجود دارم. پس آمیزش‌ناخواه‌ها وجود دارند.»


آمیزش‌ناخواهی همان پرهیز از رابطه جنسی است.

آمیزش‌ناخواهی کلمه‌ای است که گرایشِ جنسیِ افراد را توصیف می‌کند؛ آمیزش‌ناخواه‌ها کششی نسبت به رابطه جنسی با کسی ندارند. پرهیز از رابطه جنسی رفتار و کنشِ اشخاص را توصیف می‌کند. پرهیزکنندگان با کسی رابطه جنسی ندارند. گرایش با رفتار و کشش با کنش متفاوت است. ارتباطِ آمیزش‌ناخواهی و «پرهیز از رابطه جنسی» عموم و خصوص من وجه است.


آمیزش‌ناخواهی یک انتخاب است.

آمیزش‌ناخواهی چیزی نیست که افراد آن را انتخاب کرده باشند. آمیزش‌ناخواهی یک گرایشِ جنسی است؛ و شخص نمی‌تواند به اختیارِ خود آن را تغییر بدهد. همچنان که یک فردِ آمیزش‌خواه (که کششِ جنسی را تجربه می‌کند) نمی‌تواند این کشش را در خود کاملًا از بین ببرد، فردِ آمیزش‌ناخواه هم هرگز نمی‌تواند این کشش را در خود به وجود بیاورد.


 آمیزش‌ناخواهان عاشق نمی‌شوند.

بسیاری از آمیزش‌ناخواه‌ها احساسات و عواطفِ رمانتیک را تجربه می‌کنند. تجربه‌ی عشق برایِ افرادِ آمیزش‌ناخواه تفاوتی با دیگر افراد ندارد. تنها تفاوتِ مهم این است که افراد آمیزش‌ناخواه کششی نسبت به رابطه جنسی با معشوقشان ندارند.

در این میان، پایِ گرایشِ عاطفی یا رومانتیک به میان می‌آید. گرایشِ رومانتیک با گرایشِ جنسی متفاوت است؛ هرچند در بیشترِ مردم، گرایشِ عاطفی با گرایشِ جنسی هماهنگ است.


آمیزش‌ناخواه‌ها رابطه جنسی ندارند/نمی‌توانند داشته باشند.

آمیزش‌ناخواه‌ها می‌توانند رابطه جنسی داشته باشند. بعضی از آنها مرتبًا روابط جنسی دارند. آمیزش‌ناخواهی نبودنِ کششِ جنسی است، و به معنیِ نداشتنِ کنش جنسی و یا ناتوانی جنسی نیست. آمیزش‌ناخواه‌ها از نظر جسمی و فیزیولوژیک تفاوتی با دیگر افراد ندارند؛ و مانند دیگر افراد، قادر به برقراری روابط جنسی هستند. اگر یک فردِ آمیزش‌ناخواه قادر به برقراری رابطه جنسی نباشد، علّتش می‌تواند یک مسئله جسمی یا روانی باشد؛ امّا ارتباطی با آمیزش‌ناخواه بودنِ او ندارد.


آمیزش‌ناخواهی یک دوره موقّت است.

ن. می‌نویسد: «من 32 سال دارم. هرگز نسبت به کسی کششِ جنسی نداشته‌اَم. چطور می‌توان گفت که این یک دوره موقّت و گذراست؟»


آمیزش‌ناخواهی یک مشکل هورمونی است.

اکثرِ آمیزش‌ناخواه‌ها هورمون‌هایی عادی دارند. آمیزش‌ناخواه‌هایی که به دلایل مختلف از مکمّل‌های هورمونی استفاده کرده‌اَند، تفاوتی در گرایش جنسی‌شان مشاهده نکرده‌اَند.


داشتنِ رابطه جنسی، آمیزش‌ناخواهی را برطرف خواهد کرد

ن. می‌نویسد: «نه! من قبل از این که رابطه جنسی داشته باشم آمیزش‌ناخواه بودم؛ و اکنون هم آمیزش‌ناخواه هستم. آمیزش‌ناخواه‌هایی که رابطه جنسی داشته‌اَند تجربه‌ای مشابه تجربه من داشته‌اَند. آمیزشِ جنسی گرایشِ آنها را تغییر نداده است.


تا زمانی که رابطه جنسی را تجربه نکرده باشی، نمی‌توانی بدانی.

برای این که کسی از گرایشِ جنسی‌اَش مطمئن شود، لازم نیست رابطه جنسی داشته باشد. بیشترِ مردم، از زمانِ بلوغ نوعی کشش و گرایش جنسی حسّ می‌کنند؛ مدّتها پیش از این که رابطه جنسی داشته باشند. مثلًا آنها می‌دانند که به جنسِ مخالف کششِ جنسی دارند، حتّی اگر با آنها آمیزشِ جنسی را تجربه نکرده باشند.

برایِ آمیزش‌ناخواه‌ها هم همین وضعیت وجود دارد. آنها می‌دانند که جاذبه‌ی جنسی را تجربه نمی‌کنند. می‌دانند که به نوعی نه دگرجنس‌خواه هستند و نه همجنس‌خواه؛ و در این زمینه، با دیگران متفاوتند. برایِ اثبات این موضوع نیازی به رابطه جنسی وجود ندارد.

ن. می‌نویسد: «من کاملًا مطمئنم که اگر قبل از آمیزشِ جنسی، درباره آمیزش‌ناخواهی شنیده بودم و می‌دانستم آمیزش‌ناخواهی چیست، آن موقع هم خودم را آمیزش‌ناخواه می‌دانستم؛ و برایِ اثباتِ آمیزش‌ناخواه بودنم، به تجربه آمیزشِ جنسی نیازی نداشتم. من تا مدّتها پیش از تجربه آمیزشِ جنسی کلمه‌ی آمیزش‌ناخواهی را نشنیده بودم، امّا می‌دانستم که با دیگران تفاوت دارم.»

 

آمیزش‌ناخواه‌ها نمی‌توانند خودارضایی کنند/خودارضایی نمی‌کنند.

به طورِ کلّی، آمیزش‌ناخواه‌ها قادر به خودارضایی هستند؛ و بعضی از آنها خودارضایی می‌کنند. اندام‌های جنسی در افرادِ آمیزش‌ناخواه کار می‌کنند؛ و بعضی از آمیزش‌ناخواه‌ها از آن برایِ خودارضایی استفاده می‌کنند.


 همه‌ی آمیزش‌ناخواه‌ها دوشیزه[2] هستند.

ن. می‌نویسد: «نه، من سالها پیش دوشیزگی‌اَم را از دست دادم. بسیاری از آمیزش‌ناخواه‌های دیگر هم رابطه جنسی دارند. بعضی از آنها پدر یا مادر هستند. هر فردِ آمیزش‌ناخواهی دوشیزه نیست؛ همچنان که هر شخصِ دوشیزه‌ای هم آمیزش‌ناخواه نیست.

 

آمیزش‌ناخواه‌ها هنوز شخصِ مناسب را پیدا نکرده‌اَند.

آمیزش‌ناخواه‌ها در طول عمرشان هزاران هزار انسان را دیده‌اَند و هرگز نسبت به کسی احساس کششِ جنسی نکرده‌اَند؛ بنابراین می‌توانند کاملًا مطمئن باشند که این نوع کششِ جنسی در آنها وجود ندارد.

 

همه گاهی چنین احساسی دارند.

ن. می‌نویسد: «من می‌دانم که افرادِ غیرآمیزش‌ناخواه هم در یک ابرِ بی‌پایانِ شهوت همه روزه و در تمامِ روز زندگی نمی‌کنند؛ و همه‌ی انسانها در برهه‌هایی از زمان چنین احساسی دارند. امّا من همیشه این احساس را دارم. هیچ وقت کسی را از نظرِ جنسی جذّاب نمی‌یابم. هیچ وقت تا به حال با دیدنِ زنی در خیابان به این فکر نیافتاده‌اَم که با او در تخت خواب چه خواهم کرد...و به همین خاطر آمیزش‌ناخواه هستم.»


آمیزش‌ناخواه‌ها همجنس‌خواهانی هستند که همجنس‌خواهی‌شان را انکار می‌کنند.

افرادِ همجنس‌خواه به اشخاصِ همجنسشان کششِ جنسی دارند. افرادِ آمیزش‌ناخواه نسبت به هیچ‌کس (صرفنظر از جنسیتش) کششِ جنسی ندارند. آنها کششِ جنسیِ خود را پنهان نمی‌کنند؛ چرا که چنین کششی وجود ندارد که بخواهد پنهان شود.

ن. می‌نویسد: «من هیچ‌وقت هیچگونه کششی، - خواه جنسی و خواه عاطفی – نسبت به مردان نداشته‌اَم و ندارم.»

 

آمیزش‌ناخواه‌ها از آمیزشِ جنسی می‌ترسند و از آن بیزارند.

بعضی از آمیزش‌ناخواه‌ها از آمیزشِ جنسی می‌هراسند، یا از آن بیزارند. بعضی دیگر از آمیزش‌ناخواه‌ها نیز نسبت به آمیزشِ جنسی بی‌تفاوت هستند؛ و در شرایطِ مناسب و با شخصِ مناسب، رابطه جنسی خواهند داشت.

 

آمیزش‌ناخواه‌ها قربانیِ تجاوز جنسی هستند.

اکثریتِ قریب به اتّفاق افرادِ آمیزش‌ناخواه هرگز یک تجربه ناخوشایند جنسی نداشته‌اَند؛ و برایشان آزاردهنده است وقتی دیگران عدمِ گرایشِ جنسیِ آنها را به یک تجربه ناخوشایند مربوط می‌کنند. حتّی اگر بعضی از افرادِ آمیزش‌ناخواه هم چنین تجربه‌ای داشته باشند، دوست نخواهند داشت که شما این موضوع را پیش بیاورید تا گرایشِ جنسی‌شان را زیر سؤال ببرید.

 

قرص‌هایی هست که مشکل را برطرف خواهد کرد.

قرص‌ها برایِ درمانِ بیماری‌های جسمی، مثلِ عدم تعادل هورمونی یا مشکلات گردش خون مفید هستند. آمیزش‌ناخواهی یک بیماریِ جسمی نیست. هیچگونه قرصی وجود ندارد که یک شخصِ آمیزش‌ناخواه را قادر به تجربه کشش جنسی کند.


آمیزش‌ناخواه‌ها نمی‌توانند ارگاسم داشته باشند.

اکثرِ آمیزش‌ناخواه‌ها اندام‌های جنسیِ سالم دارند؛ و در نتیجه، قادر به تجربه ارگاسم هستند. ممکن است یک شخصِ آمیزش‌ناخواه اندام‌های جنسی ناسالم داشته باشد، یا ارگاسم نداشته باشد، امّا اینها ربطی به آمیزش‌ناخواه بودنِ او ندارد. آمیزش‌ناخواهی یک گرایشِ جنسی است، و ارتباطی با توانایی جنسی ندارد.


آمیزش‌ناخواه‌ها افرادِ بسیار متدیّن و مخالف روابط جنسی هستند.

آمیزش‌ناخواهی ارتباطی با باورهای دینیِ فرد ندارد. ممکن است یک فرد آمیزش‌ناخواه یک مسیحی یا مسلمانِ معتقد، و برخاسته از یک خانواده‌ی مذهبی و متدّین باشد. ممکن نیز هست که یک شخصِ بی‌دین، برخاسته از یک خانواده یا اجتماعِ بی‌دین باشد. باورهای دینی، اجتماعی و فرهنگی گرایشِ جنسیِ افراد را تعیین نمی‌کنند.

آمیزش‌ناخواهی ارتباطی با دیدگاه افراد نسبت به روابط جنسی ندارد.

 

آمیزش‌ناخواه‌ها از آمیزشِ جنسی و از کسانی که آمیزشِ جنسی دارند بیزارند.

آمیزش‌ناخواهی را نباید با آنتی‌سکسوالیتی[3] (آمیزش‌ستیزی) اشتباه گرفت. اکثرِ آمیزش‌ناخواه‌ها هیچ‌گونه مشکلی با آمیزش جنسی ندارند، و در آن مشکلی نمی‌بینند. بعضی از آمیزش‌ناخواه‌ها آمیزشِ جنسی را – اگر خودِ آنها مجبور باشند در آن شرکت کنند – دوست ندارند، امّا نسبت به دیگرانی که روابط جنسی دارند بی‌تفاوت هستند. آمیزش‌ناخواهی یک گرایشِ جنسی است، و ارتباطی با دیدگاههای اشخاص نسبت به اخلاقی بودن یا نبودنِ کنش‌های جنسی ندارد.


آمیزش‌ناخواه‌ها چیزی درباره رابطه جنسی نمی‌دانند.

آمیزش‌ناخواهی به معنیِ کم‌دانشی درباره ارتباطِ جنسی نیست. بسیاری از مردم هستند که آمیزش‌ناخواه نیستند، امّا درباره رابطه جنسی (جز اینکه چه چیزی باید در چه چیزی برود) دانشی ندارند. در مقابل، بسیاری از آمیزش‌ناخواه‌ها هستند که دانشِ قابل توجّهی درباره رفتارهای جنسی دارند، هرچند ممکن است علاقه‌ای نداشته باشند آنها را امتحان کنند.


آمیزش‌ناخواه‌ها برایِ جلبِ توجّه تظاهر به آمیزش‌ناخواه بودن می‌کنند.

اکثرِ آمیزش‌ناخواه‌ها، به علّتِ نبودنِ اطلاعات کافی در جامعه در موردِ آمیزش‌ناخواهی و به این علّت که از واکنش‌ها و توجّهِ مردم هراس دارند، آمیزش‌ناخواه بودنِ خود را آشکار نمی‌کنند؛ و به ندرت در موردِ گرایشِ جنسی‌شان با دیگران صحبت می‌کنند. بنابراین، این ادّعا هم کاملًا اشتباه است.


مردهای آمیزش‌ناخواه وجود ندارند.

ن. می‌نویسد: «من مطمئنم که وجود دارم. مردهای آمیزش‌ناخواه وجود دارند و من یکی از آنانم. دیوید جِی[4] هم یکی دیگر از آنهاست؛ و او کسی است که بزرگترین شبکه اجتماعی درباره آمیزش‌ناخواهی را به نام [5]AVEN ایجاد کرده است. به جز ما دو نفر هم صدها هزار مردِ آمیزش‌ناخواه دیگر در جهان وجود دارد.»

 

آمیزش‌ناخواهی یک موضع‌گیری اخلاقی علیه رابطه جنسی است.

آمیزش‌ناخواهی تنها یک گرایش جنسی است. افرادِ آمیزش‌ناخواه  با آمیزشِ جنسی یا با افرادی که روابط جنسی دارند مخالف نیستند. وقتی یک آمیزش‌ناخواه می‌گوید: «من به مردم با شهوت نگاه نمی‌کنم.» یا «متوجّه نمی‌شوم چرا رابطه جنسی این قدر مهم است.» ، این‌گونه جملاتِ او همراه با قضاوت و داوری نیست. این جملات تنها بیان‌کننده واقعیت هستند. 

تکرار می‌کنم: آمیزش‌ناخواهی یک انتخاب نیست. یک تصمیم نیست. بنابراین، یک آمیزش‌ناخواه منطقًا نمی‌تواند خود را – به خاطرِ آمیزش‌ناخواه بودنش – اخلاق‌مدارتر از دیگران بداند؛ چون اخلاق وقتی معنا دارد که انتخاب و تصمیمی بتواند وجود داشته باشد؛ و گرایشِ جنسی افراد برآمده از یک انتخاب و تصمیم نیست.


آمیزش‌ناخواه‌ها دخترانِ نوجوانِ نامطمئن هستند.

بسیاری از آمیزش‌ناخواه‌ها نوجوان نیستند. بسیاری از آمیزش‌ناخواه‌ها دختر نیستند. بسیاری از دخترانِ نوجوان که آمیزش‌ناخواه هستند نامطمئن نیستند. کسانی که خود را آمیزش‌ناخواه می‌دانند، معمولًا پیش از آن که خود را با این کلمه توصیف کنند، زندگی‌شان را به دقّت بررسی کرده‌اَند. بنابراین می‌توانید مطمئن باشید که وقتی کسی به خود جرأت داده است که بگوید: «من آمیزش‌ناخواه هستم»، درباره احساسات و گرایشِ جنسی‌اَش نامطمئن نیست.

 

آمیزش‌ناخواه‌ها افرادِ مجرّدی هستند که به دنبالِ بهانه‌ای برایِ توجیهِ مجرّد ماندنشان هستند.

بسیاری از آمیزش‌ناخواه‌ها مجرّد نیستند. بعضی از آمیزش‌ناخواه‌های مجرّد علاقه‌ای به ازدواج کردن ندارند. بعضی از آمیزش‌ناخواه‌های مجرّد اگر شخصِ مناسبی پیدا کنند، ازدواج خواهند کرد.


آمیزش‌ناخواه‌ها خنثی هستند.

خنثی بودن ارتباطی با آمیزش‌ناخواهی ندارد. آمیزش‌ناخواهی یک وضعیتِ فیزیکی نیست؛ و ارتباطی با جنسیت افراد ندارد. اکثر آمیزش‌ناخواه‌ها مرد یا زن هستند. برایِ نداشتنِ میل به رابطه جنسی، لزومی ندارد که شخص خنثی باشد.


آمیزش‌ناخواه‌ها از جنسیت‌شان بیزار هستند.

آمیزش‌ناخواهی ارتباطی با هویت جنسی ندارد. ممکن است یک شخصِ آمیزش‌ناخواه از جنسیتش راضی نباشد، یا از جنسیتش کاملًا راضی باشد، یا نسبت به جنسیتش بی‌تفاوت باشد. این که کسی از زن بودن یا مرد بودنش راضی است یا از آن بیزار است، ربطی به آمیزش‌ناخواه بودن یا نبودنِ او ندارد.



[1] Celibacy

[2]  دوشیزه در فارسی قدیم به زن و مرد هر دو اطلاق می‌شده است؛ و ما هم در اینجا این واژه را به همین معنا به کار برده‌ایم.

[3] Antisexuality

[4] David Jay

[5] Asexual Visibility and Education Network




۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۵ ، ۱۹:۴۸
نویسنده

نشانه های احتمالی آمیزش‌ناخواهی - بخش سوم

دوشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۳۸ ب.ظ


ج) شما و دیگران

 

هیچ‌وقت تحریک نشده‌اید.

یک نفر ناگهان نگاهش به یک غریبه می‌افتد و فکر می‌کند: «من می‌خواهم با او رابطه جنسی داشته باشم.» و گاهی هم همین احساس را پایه‌ای برای رفتارش قرار می‌دهد. امّا به نظرِ شما این موضوع خیلی غیرعادی و غریب می‌رسد؛ و نمی‌توانید از آن سر در بیاورید.

به نظرِ بسیاری از  افرادِ آمیزش‌ناخواه، این فکر که «من می‌خواهم با فلانی رابطه جنسی داشته باشم» همان قدر غریب و غیرمنتظره است که «من می‌خواهم یک قلم‌مو بردارم، آن شخص را به رنگِ آبی رنگ کنم، بدنش را با شاخه‌های درختان بپوشانم، و تمام شب دایره‌وار دورش برقصم.»


زیبایی را متوجّه می‌شوید، امّا جذابیتِ جنسی را نه.

افرادِ آمیزش‌ناخواه زیبایی را درک می‌کنند، و ممکن است گاهی بی‌اختیار سربرگردانند و محوِ زیباییِ کسی شوند، و بخواهند مدّتها به او چشم بدوزند. امّا این تجربه لذّت بردن از زیبایی برایشان همانندِ لذّت بردن از زیبایی یک منظره زیبا یا یک تابلویِ نقّاشیِ زیباست. جذّابیتِ جنسی مفهومی است که افرادِ آمیزش‌ناخواه با آن ارتباط برقرار نمی‌کنند.

آنچه آنها حس و تجربه می‌کنند چشم‌نواز و دلپذیر بودن، نمکین بودن و دوست‌داشتنی بودن است؛ نه جذّابیتِ جنسی.


 

با خودتان فکر کرده‌اید که دیگران فقط وانمود می‌کنند به رابطه جنسی علاقه دارند.

بسیاری از آمیزش‌ناخواه‌ها تجربه‌ای شبیه به «لباس‌های جدید امپراتور» را توصیف می‌کنند. به نظر می‌رسد بقیه مردم به روابط جنسی علاقه دارند. شخصِ آمیزش‌ناخواه هم دوست ندارد خودش را جدا کند و بگوید: «نه، من چنین علاقه‌ای حس نمی‌کنم.» در نتیجه، افرادِ آمیزش‌ناخواه‌ هم نوعی فشار حسّ می‌کنند که همرهنگ جماعت شوند؛ و ممکن است وانمود کنند که به روابط جنسی علاقه‌مندند. جالب اینجاست که بعد از مدّتی با خودشان فکر می‌کنند که شاید بقیه هم مثلِ من دارند وانمود می‌کنند؛ و در واقع هیچ‌کس به روابط جنسی علاقه‌مند نیست.


این موضوع به خصوص در سنین نوجوانی بسیار اتّفاق می‌افتد. دوستانِ فردِ آمیزش‌ناخواه ناگهان شروع به صحبت درباره دخترها و پسرها می‌کنند. افرادِ آمیزش‌ناخواه که چنین احساساتی ندارند، ممکن است وانمود کنند که مثلِ همسالانشان علاقه‌مندند و فکر کنند که بی‌علاقگیِ آنها به این خاطر است که هنوز به بلوغ نرسیده‌اَند. امّا همچنان که زمان می‌گذرد، متوجّه می‌شوند که چنین کششی را هنوز هم حس نکرده‌اَند و هیچگاه حس نخواهند کرد. اینجاست که با خودشان می‌گویند: «شاید بقیه من مثلِ من وانمود می‌کنند.»


 


وانمود کرده‌اید که به روابط جنسی علاقه‌مندید. 

بسیاری از آمیزش‌ناخواه‌ها احساس می‌کنند که برای همرنگ جماعت شدن لازم است خود را به مسائل جنسی علاقه‌مند نشان دهند؛ چون در غیرِ این صورت، ممکن است مورد تمسخر قرار بگیرند.


 وانمود کرده‌اید به روابط جنسی علاقه‌مندید؛ تا همسرتان گمان نکند که او را دوست ندارید.

برای بسیاری از مردم، عشق و رابطه جنسی به هم گره خورده‌اَند. رد کردن رابطه جنسی برایشان به این معنی‌ست که موردِ علاقه‌ی همسر و شریکِ زندگی‌شان نیستند؛ - و نه فقط این که آنها به فعّالیتی علاقه دارند که همسرشان به آن علاقه ندارد.

این موضوع یکی از چالش‌ها و سختی‌های بزرگ برایِ آمیزش‌ناخواه‌هایی است که ازدواج کرده‌اَند. آنها ممکن است محبّتی ژرف و حقیقی نسبت به همسرشان داشته باشند، امّا تنها به رابطه جنسی علاقه‌مند نباشند. آنها می‌ترسند که اگر همسرشان متوجّه بی‌علاقگی آنها به روابط جنسی شود، به عشقِ آنها نیز شک کند؛ و در نتیجه، رابطه عاطفی آنها نیز تحت تأثیر قرار گیرد.

گاهی اوقات هم اشخاص آمیزش‌ناخواه به جنبه‌های فیزیکی رابطه جنسی بی‌علاقه نیستند؛ امّا می‌ترسند همسرشان بداند که آنها کشش جنسی را تجربه نمی‌کنند. در نتیجه، ممکن است به رغبت جنسی تظاهر کنند، تا همسرشان ناخشنود نشود و رابطه عاطفی آنها حفظ شود.

کشش جنسی و عشق با هم متفاوت‌اَند. ممکن است کسی نسبت به دیگری کششِ جنسی داشته باشد، امّا عاشقِ او نباشد. ممکن نیز هست که کسی عاشقِ همسرش باشد، امّا علاقه نداشته باشد با او رابطه جنسی داشته باشد.


 گفتگو درباره رابطه جنسی برایتان جالب نیست.

دوستان و همکاران شما دوست دارند درباره رابطه جنسی صحبت کنند؛ درباره کارهایی که کرده‌اَند، یا دوست دارند بکنند، یا کارهایی که شنیده‌اَند دیگران می‌کنند. آنها به یکدیگر می‌گویند که چه کسی از نظرشان جذّاب است، و چه صفاتی آنها را از نظرِ جنسی جذّاب می‌کند. درباره مأمور پست، مسؤول پذیرش و پیشخدمت‌های رستوران نظراتِ گوشه‌دار می‌دهند؛ امّا شما برایتان مهم نیست. شما تجربیاتی ندارید که در موردشان صحبت کنید؛ پس ساکت می‌نشینید و می‌گذارید گفتگو پیش برود. گاهی، دوستانتان متوجّه سکوت شما می‌شوند و گمان می‌کنند که شما از بحث‌های پیش آمده ناراحت و آزرده شده‌اید. در حالی که شما لزومًا آزرده نشدیده‌اید؛ منتها حرفی ندارید، سؤالی ندارید، نظری ندارید.


 صحنه‌های جنسی در کتابها و فیلم‌ها به نظرتان غیرعادّی و نابجا می‌آید.

دارید فیلمی را تماشا می‌کنید که ناگهان بازیگرِ نقشِ اوّل مرد و بازیگرِ نقشِ اولِ زن بدون هیچ دلیلی...فیلم را رد می‌کنید!

دارید یک رُمان را می‌خوانید که ناگهان بحث کشیده می‌شود به...فصلِ بعد!


به نظرتان می‌رسد که روابط جنسی را دیگران به صورت طبیعی و فطری انجام می‌دهند؛ امّا شما باید رویِ آن کار کنید.

وقتی به بقیه مردم نگاه می‌کنید، انگار غریزه‌ای درونی آنها را کمک می‌کند که روابط جنسی را بفهمند و در این بازی مشارکت کنند. همسرِ شما تلاشِ زیادی انجام نمی‌دهد، امّا شما باید تلاشِ زیادی انجام دهید. انگار همه به یک دوره فشرده آموزشی رفته‌اَند و همه چیز را یاد گرفته‌اَند، امّا شما نه. انگار رازی هست که دیگران می‌دانند و شما نمی‌دانید؛ کلیدی پنهان که به فهمِ همه‌ی این قضایا کمک می‌کند؛ و شما این کلید را نیافته‌اید.


رابطه جنسی را آغاز نمی‌کنید.

نه اینکه لزومًا از روابط جنسی بدتان می‌آید. نه اینکه همسرتان خوب نیست و شما دوستش ندارید. موضوع اینجاست که شما هیچوقت درباره رابطه جنسی فکر نمی‌کنید. در نتیجه با خودتان نمی‌گویید: من الآن رغبت به رابطه جنسی دارم. بگذار بروم ببینم همسرم مایل هست یا نه؟

این موضوع البته یکی از مسائلِ مشکل‌ساز در روابط است. همسرِ شما ممکن است حس کند که بی‌میلی شما به خاطرِ این است که او را دوست ندارید؛ و بی‌علاقگیِ شما به رابطه جنسی را نشانه بی‌مهریِ شما نسبت به خودش تلقّی کند.


 طنّازی و عشوه‌گری را متوجّه نمی‌شوید.

ن. می‌نویسد: اگر کسی با من طنازی کند، نمی‌فهمم؛ و اگر هم بفهمم، نمی‌دانم باید چه کار کنم. به من گفته‌اَند که خودم هم طنّازی می‌کنم؛ در حالی که به نظرِ خودم، یک مکالمه و گفتگویِ معمولی بوده است.

یک بار من در یک مسافرت، در پارکی توقّف کردم؛ دوربینم را نیز همراهِ خودم برده بودم و داشتم عکس می‌گرفتم. زنی پیشِ من آمد و شروع کرد به سؤال پرسیدن درباره دوربینم؛ و به من گفت که او نیز عکّاس است و به عکسبرداری علاقه‌مند. چند دقیقه‌ای با هم صحبت کردیم. بعد، من به طرفِ ماشین برگشتم و او هم به طرفِ دوستش رفت. صدایش را شنیدم که به دوستش شکایت کرد: مردانِ خوبِ این شهر کجایند؟

در ماشین نشستم و رانندگی کردم. تا ایالتِ بعد رفته بودم که متوجّه شدم آن زن آن قدرها هم به دوربینِ من علاقه‌مند نبود.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۵ ، ۱۹:۳۸
نویسنده

نشانه های احتمالی آمیزش‌ناخواهی - بخش دوم

دوشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۲۶ ب.ظ

ب) شما و رفتارهای جنسی

فعّالیت «الف» را به رابطه جنسی ترجیح می‌دهید.

وقتی به رابطه جنسی فکر می‌کنید، متوجّه می‌شوید که دهها کار وجود دارند که دوست دارید به جایِ رابطه جنسی آنها را انجام دهید. دوست دارید کتاب بخوانید، تلویزیون تماشا کنید، مشغولِ یک بازیِ ویدیویی بشوید، به سینما بروید، ستارگان آسمان شب را رصد کنید، در پارک قدم بزنید، پرندگان را تماشا کنید، به خرید بروید، کتابهایتان را در قفسه به ترتیب تاریخ تولّد نویسنده مرتّب کنید، خانه را گردگیری کنید، ماشین را تعمیر کنید، چمن‌ها را بزنید، زبانِ اسپرانتو را یاد بگیرید، بادبادک بازی کنید، کیک بخورید. این فعّالیت‌ها به نظرِ شما جالب‌تر می‌رسند.

 

خواب‌های جنسی نمی‌بینید.

ن. می‌نویسد: «من یک بار خوابی دیدم که با این اخطار شروع شد: این خواب برای مخاطب بزرگسال است. ؛ محتوایِ خواب در موردِ پرداختِ اقساطِ خانه بود.» بسیاری از آمیزش‌ناخواه‌ها هرگز رؤیاهایی با محتوایِ جنسی نمی‌بینند.


 لباس‌های تحریک‌کننده به نظرتان ناراحت می‌رسد؛ و اصلًا نمی‌فهمید که چرا کسی باید آنها را بپوشد.

وقتی به شلوارهای تنگ و چسبان فکر می‌کنید، به نظرتان می‌رسد که چقدر پوشیدنِ آنها سخت است و از خودتان می‌پرسید: «چرا کسی باید خودش را با پوشیدنِ آنها عذاب بدهد؟»

کفش‌های پاشنه‌بلند را که می‌بینید به شکستن و آسیب دیدنِ مچِ پا فکر می‌کنید. وقتی کسی را می‌بینید که لباس‌های جلوباز پوشیده است، با خودتان فکر می‌کنید که چطور در این هوا سردش نمی‌شود. دلیلِ آرایش کردن را متوجّه نمی‌شوید.


 شما خیالپردازیِ جنسی نمی‌کنید.

دیگران با شهوت نگاه می‌کنند، و مردم را در ذهنشان برهنه تصور می‌کنند، امّا شما نه. نه به این خاطر که پاکدامن و پاک‌چشم هستید، و نگاهِ آلوده به شهوت را گناه می‌شمارید. به این خاطر که اصلًا فکرتان اینطور کار نمی‌کند و نمی‌توانید با شهوت به دیگران بنگرید. شاید سعی کرده باشید خیالپردازی‌های جنسی در ذهنتان ایجاد کنید، امّا موفق نشده باشید؛ و در نهایت، از این گونه خیالپردازی جنسی لذّتی هم نبرده باشید.


 رابطه جنسی را دوست ندارید.

بعضی از آمیزش‌ناخواه‌ها رابطه جنسی را دوست ندارند. نمی‌خواهند آن را انجام بدهند، نمی‌خواهند آن را ببینند، بشنوند، یا در موردِ آن فکر کنند. در سنّی که بیشترِ مردم در موردش فکر می‌کنند و با خود می‌گویند: «می‌خواهم آن را امتحان کنم.» شما با خودتان می‌گفتید: «چه؟ از من می‌خواهید که چه کار کنم؟ نه! فقط نه!».

هرچند دوست نداشتنِ رابطه جنسی لزومًا به معنیِ آمیزش‌ناخواه بودن نیست، بسیاری از آمیزش‌ناخواه‌ها رابطه جنسی را دوست ندارند؛ و موقعی متوجّه آمیزش‌ناخواه بودنشان می‌شوند که می‌خواهند بدانند چرا به رابطه جنسی علاقه ندارند.

بسیاری از افرادِ آمیزش‌خواه هم ممکن است اوّلین باری که درباره رابطه جنسی می‌شنوند چنین حسّی داشته باشند. شاید در ابتدا رابطه جنسی برایشان کمی غریب و ناخوشایند بیاید، امّا وقتی پایِ جذبه و کششِ جنسی به میان می‌آید، اینگونه افکار هم کنار می‌روند. امّا برایِ فردِ آمیزش‌ناخواه، که نیرویِ جاذبه جنسی را تجربه نمی‌کند، غلبه بر اینگونه افکار هم سخت‌تر است.

همه آمیزش‌ناخواه‌ها رابطه جنسی را ناخوشایند نمی‌دانند. بعضی‌ها آن را کسالت‌بار و خسته‌کننده می‌دانند. یک فرد ممکن است به دلایلِ مختلف رابطه جنسی را دوست نداشته باشد.


 رابطه جنسی را دوست دارید؛ ولی به نظرتان درست نمی‌آید.

منظورم موضعی شبیه به «روابط جنسی آلوده و گناهکارانه است» نیست؛ بلکه هرچه درباره رابطه جنسی فکر می‌کنید، به نظرتان غیرعادی می‌رسد.

ممکن است شما از رابطه جنسی لذّتِ جسمی ببرید؛ یا از این که رابطه حسِّ خوبی به همسرتان می‌دهد، شما نیز حسّ خوبی داشته باشید، امّا در عینِ حال، حسّ می‌کنید که جایِ چیزی خالی است. وقتی به کنش‌ها و واکنش‌های همسرتان نگاه می‌کنید، می‌بینید که همسرتان احساساتی را تجربه می‌کند که شما ندارید. نمی‌توانید انگشت رویِ آن بگذارید، ولی چیزی در او هست که در شما نیست. چیزی شبیه به یک برقِ نامحسوس پشتِ چشمهایِ او هست، و شما می‌دانید که این برق در چشم‌های شما نیست.

ن. می‌نویسد: «من پس از رابطه جنسی همین حس را داشتم. از نظرِ فیزیکی، لذّت‌بخش بود. امّا از نظرِ عاطفی، نمی‌توانستم با آن لحظه و با همسرم ارتباط برقرار کنم. او آن را می‌خواست، ماهها به دنبالِ آن بود، امّا این رغبت و کشش نسبت به رابطه جنسی در من وجود نداشت.»


رابطه جنسی داشته‌اید، چون «این کاری است که همه باید انجام بدهند».

هیچ‌وقت به رابطه جنسی علاقه‌مند نبوده‌اید. هیچ‌وقت کشش و میلی به رابطه جنسی نداشته‌اید. هیچ‌وقت کسی را ندیده‌اید که خواسته باشید با او رابطه جنسی داشته باشید؛ امّا با خودتان فکر کرده‌اید که باید حتمًا رابطه داشته باشید، «چون این کاری است که همه باید انجام دهند.» ازدواج کرده‌اید و روابطِ جنسی داشته‌اید، چون این را بخشی از وظایفِ همسری دانسته‌اید. روابطِ جنسی همیشه به نظرِ شما یک وظیفه، یک مسؤولیت و تکلیف رسیده؛ و نه رفتاری برآمده از یک احساس و رغبتِ درونی. شاید هم در ابتدا دوست داشته‌اید روابطِ جنسی را تجربه کنید، امّا با گذشتِ زمان، از آن خسته شده‌اید.


وقتی در یک موقعیتِ جنسی، برایِ نخستین بار با بدنِ برهنه کسی روبه‌رو شده‌اید، به آن با دیدگاهی شبیه به واحد عملیِ درسِ آناتومی نگاه کرده‌اید؛ و نه همراه با رغبت و شهوت.

ن. درباره اولین برخورد جنسی‌اش می‌نویسد: «برایِ بسیاری از مردان، این صحنه مثل این است که شما را به شهربازیِ رویاهایتان دعوت کرده باشند. امّا در من نه انفجار خواسته‌های جنسی وجود داشت. نه کششی حس می‌کردم که جایی را لمس کنم. برایِ من بیشتر شبیه به خواندنِ یک نقشه بود؛ که در آن جاهایی بود که قبلًا فقط به صورتِ گذرا شنیده بودم و حالا شناسایی می‌کردم. اینگونه تجربیاتِ جنسی جزو مواردی بود که باعث شد کم‌کم به آمیزش‌ناخواه بودنم پی ببرم.»


رویِ حرکت‌ها تمرکز می‌کنید و نه رویِ احساسات.

وقتی در موقعیتِ نزدیکیِ جنسی یا فیزیکی هستید، توجّه زیادی به حرکت‌ها نشان می‌دهید؛ روابط جنسی شما برآمده از کوشش است، نه کشش. به نظرتان می‌رسد که باید یک مجموعه از دستورالعمل‌ها را پیروی کنید؛ و کمتر می‌توانید رویِ جنبه عاطفی و احساسیِ نزدیکی تمرکز کنید. ممکن است تمرکزِ شما رویِ حرکت‌ها تجربه را نیز سرد و مکانیکی و تا حدودی ناخوشایند کند.


اگر امتحانش کنم، دوستش خواهم داشت.

شما رابطه جنسی نداشته‌اید. علاقه‌ای هم نسبت به آن حس نمی‌کنید. نه این که با آن مخالف باشید، امّا به نظرتان جالب نمی‌آید. به نظرِ بقیه جالب می‌آید: پس با خودتان می‌گویید که من هم باید امتحان کنم. شاید دوست داشته باشم.  با خودتان فکر می‌کنید: «اگر من رابطه جنسی نداشته باشم، از کجا می‌توانم مطمئن شوم که به آن علاقه ندارم؟»

پاسخ این است که شما می‌دانید. نیازی نیست آدم حتمًا یک کاکتوس را در آغوش بگیرد تا بداند این تجربه برایش ناخوشایند خواهد بود. امّا اگر واقعًا دوست دارید رابطه جنسی را تجربه کنید، پیش بروید. شاید آن را دوست داشته باشید. شاید دوست نداشته باشید.


رابطه جنسی داشته‌اید و بعدش فکر کرده‌اید: همین؟

مگر قرار نبود این بهترین تجربه زندگی باشد؟ چه چیزِ این رابطه این قدر خوب و عالی است که مردم به دنبالش بروند؟ چطور رابطه جنسی باعث شده بسیاری از سیاستمداران رسوا شوند و منصب‌هایشان را از دست بدهند؟ چطور بعضی از مردم آن را مهمترین عاملِ معنی‌بخش در زندگی‌شان می‌دانند؟

ن. می‌نویسد: «رابطه جنسی بد نبود. کمی ملال‌آور بود. امّا جدًّا پس از آن با خودم فکر کردم: همین؟»


از خودارضایی خوشتان نمی‌آید.

شاید تا به حال خودارضایی را تجربه کرده باشید؛ امّا به آن مثلِ سایرِ فرآیندهای فیزیکی (مثلِ عطسه کردن) نگاه می‌کنید. شاید هم به نظرتان ناخوشایند است. شاید هم خودارضایی می‌کنید، و دوست داشتید که می‌توانستید آن را انجام ندهید. یا به هر حال خودارضایی برایتان جالب و لذّت‌بخش نیست. ممکن هم هست که خودارضایی را دوست داشته باشید، و آن را به رابطه جنسی ترجیح دهید؛ و فکر کنید که داشتنِ یک شریک جنسی تنها مسئله را پیچیده‌تر می‌کند!


به نظرتان برانگیختی جنسی آزاردهنده است.

برانگیختی جنسی تنها حواستان را پرت می‌کند. کاملًا اتّفاقی و ناگهانی رخ می‌دهد؛ و شخصِ خاصی را نشانه نگرفته است. نمی‌خواهید با آن کاری بکنید.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۵ ، ۱۹:۲۶
نویسنده