آمیزش‌ناخواهی

هدف از این وبلاگ اطلاع‌رسانی درباره آمیزش‌ناخواهی Asexuality است. آمیزش‌ناخواهی به معنی "عدم تجربه کشش جنسی" است. افراد آمیزش‌ناخواه کسانی هستند که کشش جنسی را تجربه نمی‌کنند.

بایگانی
پیوندها

آمیزش‌ناخواهی: یک گرایش، نه یک اختلال!

دوشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۳۵ ق.ظ

آمیزش‌ناخواهی یا اسکسوالیتی  Asexualityاغلب به صورتِ عدمِ وجودِ کششِ جنسی تعریف می‌شود. تا حدودِ ده سال پیش، آمیزش‌ناخواهی در فرهنگِ عمومی، رسانه‌ها و پژوهش‌های علمی نادیده گرفته می‌شود. نظرات و آرایِ اوّلیه بیشتر برپایه انکارِ آمیزش‌ناخواهی و برچسب و انگ زدن به افرادِ آمیزش‌ناخواه بود. امّا امروزه، ثمره‌ی 10 سال تحقیق و پژوهش (و از آن جمله پژوهش‌هایی با دامنه پژوهشی وسیع) در دسترسِ ماست. لوری براتو Lori Bratto  و موراگ یول Morag Yule، دو پژوهشگر از دانشگاه بریتانیایی کلومبیا University of British Columbia  با دیدی نقّادانه و موشکافانه به شواهد و دلایلِ مربوط به آمیزش‌ناخواهی نگریسته‌اَند. مقاله آنها به زودی در نشریه آرشیوهایِ رفتار جنسی Archives of Sexual Behaviour  چاپ خواهد شد؛ و اینک نیز در اینترنت قابل دسترسی است.

این دو پژوهشگر به این نتیجه رسیده‌اَند که آمیزش‌ ناخواهی یک بیماری روانی یا یکی از علائمِ بیماریِ روانی نیست؛ همچنین یک اختلالِ مربوط به خواهش و رغبتِ جنسی شمرده نمی‌شود. برعکس، معیارهایی که عمومًا برایِ تشخیص و شناساییِ گرایش‌های جنسی به کار می‌رود، در موردِ آمیزش‌ناخواهی صدق می‌کند؛ و در نتیجه، می‌توان آمیزش‌ناخواهی را یک گرایش جنسی  Sexual Orientation دانست.

 

چه کسانی آمیزش‌ناخواه شمرده می‌شوند؟

آمیزش‌ناخواهی یک مشخصه و ویژگی محوری دارد و آن عدمِ تجربه کششِ جنسی است؛ به این معنا که شخصِ آمیزش‌ناخواه نسبت به هیچ‌کس احساسِ کششِ جنسی نمی‌کند. با این حال، تفاوتهایِ بسیاری بینِ افرادِ آمیزش‌ناخواه وجود دارد. به عنوانِ مثال، کششِ عاطفی Romantic Attraction  با کششِ جنسی Sexual Attraction  متفاوت است. افرادِ آمیزش‌ناخواه کششِ عاطفی را به درجاتِ مختلفی می‌توانند تجربه کنند. بعضی از افرادِ آمیزش‌ناخواه روابط جنسی دارند، بیشتر به این خاطر که همسر یا شریک‌ِ زندگی‌شان به رابطه جنسی تمایل دارد. آمیزش‌ناخواهان همچنین در زمینه خودارضایی، انجام یا عدم انجامِ آن، میزانِ انجامِ آن و خیالپردازیهایی که هنگامِ خودارضایی دارند با هم متفاوتند.

حتّی درباره مشخصه محوری آمیزش‌ناخواهی، یعنی عدمِ تجربه کششِ جنسی، نیز می‌توان امّا و اگرهایی آورد. مثلًا بعضی افراد نیمه‌آمیزش‌خواه Demisexual  شمرده می‌شوند. این افراد نخست خود را آمیزش‌ناخواه می‌دانند؛ امّا پس از این که در یک رابطه عاطفی عمیق با کسی قرار بگیرند، نسبت به همان شخص خاص کششِ جنسی را تجربه می‌کنند. بعضی افراد در مواردی انگشت‌شمار و به ندرت کششِ جنسی را تجربه می‌کنند. این‌گونه افراد در واقع نه کاملًا آمیزش‌خواه Sexual  هستند و نه کاملًا آمیزش‌ناخواه Asexual؛ بلکه در میانه‌ی طیفِ آمیزش‌خواهی قرار می‌گیرند و عمدتًا آمیزش‌خواه‌های خاکستری Gray-Sexual  نامیده می‌شوند.

 

 

آمیزش‌ناخواهی چقدر شایع است؟

رقمی نزدیک به 3.3 درصد از زنان فنلاندی گزارش کرده‌اَند که نسبت به هیچ‌کس کشش جنسی ندارند؛ نزدیک به 2 درصد از دانش‌آموزان دبیرستانی در نیوزیلند نیز تجربه مشابهی را بیان کرده‌اَند. بین 0.4 تا 1 درصد افرادِ بزرگستال در کشورِ بریتانیا نیز گزارش کرده‌اَند نه نسبت به مردان کششِ جنسی دارند و نه نسبت به زنان.

 

چرا باید آمیزش‌ناخواهی را یک گرایشِ جنسی دانست؟

بروتو و یول Brotto & Yule  در مقاله‌شان به شواهد و دلایلِ بسیاری اشاره کرده‌اَند که بر اساسِ آن آمیزش‌ناخواهی را باید یک گرایش جنسی جداگانه به شمار آورد؛ در زیر به بعضی از این دلایل اشاره می‌کنیم:


-1 افرادِ ناآمیزش‌خواه همیشه چنین احساسی را داشته‌اَند.

وقتی از افرادِ آمیزش‌ناخواه درباره عدم تجربه کششِ جنسی سوال می‌شود، پاسخ می‌دهند که همیشه چنین احساسی را داشته‌اَند؛ و تحریک شدن از نظرِ جنسی را هرگز تجربه نکرده‌اَند. احساساتی که در طول عمر و از آغاز با انسان همراه است معمولًا برآمده از یک حالت درونی و فطری هستند، و نه یک حالت عارضی.

شاید این مسئله به تنهایی برای این که نشان دهد آمیزش‌ناخواهی یک گرایشِ جنسی‌ست کافی نباشد؛ امّا همیشگی بودنِ تجربه آمیزش‌ناخواه‌ها به این معنی‌ست که (برخلاف آنچه گاهی ادّعا می‌شود) آمیزش‌ناخواهی نمی‌تواند متأثر از یک ضربه روانی یا یک تجربه ناخوشایند جنسی باشد.


2. نشانگرهای زیستی biomarkers  به گرایش‌های جنسی مربوط می‌شوند؛ و افرادِ آمیزش‌ناخواه نیز نشانگرهای زیستی‌ای دارند که آنها را از دیگران متمایز می‌کند.

به عنوانِ مثال، چپ‌دست بودن و ترتیبِ تولّد.

[طبقِ پژوهشی که بروتو، یول و گورزالکا Yule, Brotto, Gorzalka  انجام داده‌اَند، امکان چپ‌دست بودن در افراد آمیزش‌ناخواه 2.5 برابرِ بیشتر از افرادِ آمیزش‌خواه بوده است. بنگرید به:  نشانگرهای زیستی آمیزش‌ناخواهی؛ دست‌چپ بودن، ترتیب تولّد و نسبت طول انگشتان. بنگرید به: نشانگرهای زیستی در آمیزش‌ناخواهی]


3. نشانه‌های آمیزش‌ناخواهی از ابتدایِ بلوغ آشکار است.

یکی از معیارهایی که اغلب برایِ تشخیص گرایش‌های جنسی به کار برده می‌شود، پدیدار بودنِ نشانه‌ها از ابتدایِ بلوغ یا early onset  است. از آنجا که افرادِ آمیزش‌ناخواه می‌گویند که هیچگاه در طول عمرشان کششِ جنسی را تجربه نکرده‌اَند، این معیار درباره آمیزش‌ناخواهی صدق می‌کند.


4. کمتر بودنِ نسبیِ رفتارِ جنسی در افرادِ آمیزش‌ناخواه با عدم تجربه کششِ جنسی هماهنگ است.

یکی از آزمونهایی که برای تشخیصِ گرایش‌های جنسی به کار برده می‌شود این است که از شخص خواسته می‌شود به این سؤال صادقانه پاسخ دهد: «اگر هیچگونه پیامد منفی‌ای وجود نداشته باشد، و بتوانی آزادانه با کسی رابطه جنسی داشته باشی، چه کسی را انتخاب می‌کنی؟» پاسخِ بسیاری از آمیزش‌ناخواه‌ها به این پرسش «هیچ‌کس» است. با این که بعضی از آمیزش‌ناخواهها (هنگامی که در رابطه یا ازدواج با یک شخص آمیزش‌خواه قرار می‌گیرند) روابط جنسی دارند، امّا عدم علاقه و انگیزه نسبت به رابطه جنسی در آنها یک روند نسبتًا پایدار و مداوم است.


5. در افرادِ آمیزش‌ناخواه، «عدم تجربه کششِ جنسی» در طولِ زمان ثابت و بدون تغییر می‌ماند.

عدم تجربه کشش جنسی برایِ افرادِ آمیزش‌ناخواه یک حالت گذرا (که فقط چند هفته یا چند ماه یا حتّی چند سال تداوم پیدا می‌کند) نیست؛ بلکه در طول عمر بدونِ تغییر باقی می‌ماند. البته مواردی از تغییر و عدمِ پایستگی گزارش شده است، که می‌تواند به این معنا باشد که آمیزش‌ناخواهی نیز همچون آمیزش‌خواهی سیّال است. امّا شواهدی که عدمِ تغییر و پایستگی را نشان می‌دهند، از شواهدی که نشان‌دهنده تغییرند به مراتب قوی‌ترند.

 

چرا آمیزش‌ناخواهی یک بیماری روانی نیست؟

برخی از پژوهش‌ها نشان می‌دهند که میزانِ اضطراب و تشویش خاطر در افرادِ آمیزش‌ناخواه بیشتر از سایر افراد است. با این حال، شواهد نشان می‌دهند که این موارد اضطراب‌ و تشویش‌خاطر نتیجه‌ی تبعیض علیه افرادِ آمیزش‌ناخواه و به حاشیه رانده شدنِ آنهاست (که این نیز در نتیجه پژوهشها مشهود هست)؛ و نباید پنداشت که آمیزش‌ناخواهی برآینده یک اختلال روانی است.

پژوهش‌های موجود بسیاری از دیدگاههای منفی‌ای را که درباره آمیزش‌ناخواهی وجود دارند تأیید نمی‌کنند. به عنوانِ مثال، آمیزش‌ناخواهی را نباید به زخم‌های روانی trauma  یا روابط ناخوشایند جنسی مرتبط دانست. همچنین، افرادِ آمیزش‌ناخواه عمومًا هنگامِ مشاهده اعضایِ جنسیِ بدن حسّ تنفّر یا آزردگی ندارند.

بنا به برخی پژوهشها، بعضی از زنانِ آمیزش‌ناخواه در طیف اختلالِ اوتیسم قرار می‌گیرند (17 درصد، نسبت به 14.7 درصد در عموم جمعیت)؛ در چنین مواردی نیز اضطراب و آزردگی را باید مربوط به اختلالِ موردِ نظر دانست و نه مربوط به آمیزش‌ناخواهی. از آنجا که این پژوهش نیز در دامنه‌ای محدود انجام گرفته، هرگونه ارتباطی بینِ آمیزش‌ناخواهیِ زنان و اوتیسم همچنان برپایه حدس و گمان خواهد بود.

 

چرا آمیزش‌ناخواهی یک اختلالِ جنسی Sexual Dysfunction  نیست؟

دی.اس.ام یا کتابچه راهنمای تشخیص و آمار اختلالات روانی  The Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders  اختلالات جنسی فراوانی را در خود گنجانده است؛ و از آن جمله دو اختلالِ جنسی که به «عدم رغبت جنسی» مربوط می‌شوند.

این کتابچه همچنین بیان می‌دارد که این دو اختلال با آمیزش‌ناخواهی متفاوت‌اَند. مهمترین تفاوت این اختلالات با آمیزش‌ناخواهی این است که عدم تجربه کشش جنسی برای افرادِ مبتلا به این اختلالات باعثِ نگرانی و تشویشِ خاطر فراوانی می‌شود. بی‌کششی جنسی در افرادِ ناآمیزش‌خواه معمولًا همراه با تشویش و تألّم خاطر نیست؛ مگر هنگامی که از واکنشِ منفیِ دیگران هراس داشته باشند.

 

آمیزش‌ناخواهها و خودارضایی

بعضی از آمیزش‌ناخواهان خودارضایی می‌کنند، هرچند کمتر از دیگران. در مواردی که خودارضاییِ افرادِ آمیزش‌ناخواه با خیالپردازی همراه است، بعضی از این خیالپردازی‌ها غیرمتعارف هستند. مثلًا، در بسیاری از این خیالپردازی‌ها، خودِ شخص حضور ندارد. 11 درصد این خیال‌پردازی‌ها اصلًا هیچگونه شخص انسانی را در بر نمی‌گیرد. با این حال، خیالپردازی‌های غیرمتعارف در افرادِ آمیزش‌خواه نیز وجود دارد، و تا زمانی که باعث تشویش خاطر نشود، نمی‌توان آن را نشانه‌ی اختلال جنسی دانست.

 

نتیجه

نویسندگان در مقاله‌شان به این جمع‌بندی رسیده‌اَند: «ما بر این باوریم که آمیزش‌ناخواهی را می‌توان یک گرایشِ جنسی مستقل دانست. البته در میانِ افرادِ آمیزش‌ناخواه (از حیث کششها و کنش‌های جنسی و عاطفی‌شان) تفاوتهای بسیاری وجود دارد؛ امّا نظایرِ این تفاوتها در کشش‌های جنسی افرادِ آمیزش‌خواه نیز مشهود است.»


برگرفته از مقاله: «آمیزش‌ناخواهی، یک گرایش نه یک اختلال» نوشته دکتر Bella DePaulo

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۵ ، ۰۵:۳۵
نویسنده

سخنی درباره کشش

دوشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۵۹ ب.ظ

پس شما آمیزش‌ناخواه هستی؛ که به این معناست که نمی‌توانی عاشق کسی شوی و قرار است تنها بمیری؟ درست می‌گویم؟

آمیزش‌ناخواهی تنها به این معناست که شخصِ آمیزش‌ناخواه کششِ جنسی را تجربه نمی‌کند؛ نه به این معنا که شخصِ آمیزش‌ناخواه نمی‌تواند عاشق شود و یا نمی‌تواند به دیگری مهر بورزد. آمیزش‌ناخواهی به معنیِ محکوم شدن به تنهاییِ همیشگی نیست. افرادِ آمیزش‌ناخواهِ بسیاری بوده‌اَند که عاشق شده‌اَند و ازدواج کرده‌اَند.


امّا چطور می‌شود بدونِ کششِ جنسی عاشقِ کسی شد؟

عشق و رابطه جنسی یکسان نیستند. درکِ زیبایی و رابطه جنسی یکسان نیستند. کاملًا ممکن است که یکی دیگری را زیبا بپندارد، و عاشقِ تمام‌عیارِ او باشد، امّا نخواهد با او رابطه جنسی داشته باشد.

 

برای چنین رابطه‌ای، کلمه‌ای وجود دارد؛ و آن «دوستی» است.

بسیاری از زوج‌های غیرآمیزش‌ناخواه هستند که آتشِ کششِ جنسی در آنها مدّتهاست خاموش شده‌است؛ امّا نمی‌توان آنها را از هم جدا کرد. بسیاری از زوج‌های غیرآمیزش‌ناخواه هستند که به دلایل و شرایط گوناگون نمی‌توانند روابط جنسی داشته باشند، امّا همچنان دیوانه‌وار عاشقِ یکدیگرند. نبودنِ جنبه جنسی، به این معنی نیست که جنبه رمانتیک رابطه نیز از بین می‌رود. آیا می‌توان گفت که یک زوج کهنسال تنها دوست یکدیگرند، چون دیگر نمی‌توانند مانند قدیم رابطه داشته باشند؟


امّا این افراد همچنان نسبت به یکدیگر کشش دارند. چگونه می‌توان رابطه‌ای داشت بدون کشش؟

کشش و جاذبه بینِ افراد انواع مختلفی دارد. کششِ جنسی تنها یکی از انواع کشش است.

آمیزش‌ناخواه‌ها، گرچه کششِ جنسی را تجربه نمی‌کنند، می‌توانند انواعِ دیگرِ کشش را تجربه کنند. کششِ عاطفی[1]  کششی‌ست که باعث می‌شود شخصی جذبِ شخصِ دیگر شود و بخواهد که با او یک پیوندِ عاطفیِ استوار و ماندگار را تشکیل دهد. برایِ بیشترِ مردم، کششِ عاطفی و کششِ جنسی هماهنگ و هم‌جهت هستند. آنها نسبت به شخصی هم کششِ عاطفی دارند و هم کششِ جنسی؛ هم می‌خواهند با او رابطه جنسی داشته باشند، و هم می‌خواهند با او نزدیکیِ احساسی و عاطفی داشته باشند.

این امکان وجود دارد که شخصی کششِ جنسی را بدونِ کششِ عاطفی تجربه کند. روابط جنسی یک‌شبه[2] و بسیاری از روابط جنسی خارج از ازدواج بدونِ جنبه‌ی تعهد و دلبستگی هستند. در چنین شرایطی، شخص شریکِ جنسی‌اَش را تنها به عنوانِ یک شریکِ جنسی می‌نگرد؛ و درگیرِ عشق یا رابطه عاطفی با او نمی‌شود.

بسیاری از آمیزش‌ناخواه‌ها، کششِ عاطفی یا رومانتیک را بدونِ کششِ جنسی تجربه می‌کنند. آنها دوست دارند همراه و همسری داشته باشند؛ که با او کارهایی را بکنند که دیگر زوج‌ها با هم انجام می‌دهند: با هم زندگی کنند، با هم به سفر بروند، با هم خرید کنند، مهمان دعوت کنند، لحظه‌لحظه‌ی زندگی‌شان را با هم بگذرانند و غم‌ها و شادی‌های زندگی‌شان را با هم شریک شوند. امّا با وجود هزاران هزار کاری که دوست دارند با همسر و شریک‌ِ زندگی‌شان انجام دهند، کششِ چندانی نسبت به رابطه جنسی حسّ نمی‌کنند. چنین حالتی، یک حالت موقّت مانند «ببخش عزیزم، امشب سردرد دارم» نیست؛ بلکه این کشش اساسًا وجود ندارد.

 

آمیزش‌ناخواه‌ها چگونه همسر و شریکِ زندگی‌شان را پیدا می‌کنند؟ آیا دفترچه تلفن را باز می‌کنند و به یک نفر به صورت اتّفاقی زنگ می‌زنند؟

همانطور که گرایش‌های مختلفِ جنسی وجود دارد، گرایش‌های عاطفی مختلفی نیز وجود دارد: هترورمانتیک (گرایش عاطفی به جنس مخالف)، همورمانتیک (گرایش عاطفی به همجنس)، بایرومانتیک (گرایش عاطفی به هر دو جنس)، پَن‌رمانتیک (گرایش عاطفی به همه جنسها؛ از جمله زن، مرد، افرادِ فراجنس یا دوجنسه)، و ارومانتیک (عدم وجود گرایش عاطفی).

علاوه بر گرایشِ عاطفی، گرایش به زیبایی [3] نیز وجود دارد؛ به این معنی که وقتی کسی شخصی زیبا را می‌بیند، جذبِ او می‌شود. ممکن است به نظرِ بسیاری برسد که این گرایش نوعی گرایشِ جنسی است؛ در حالی که برای فردِ آمیزش‌ناخواه، ممکن است گرایش به زیبایی وجود داشته باشد، امّا کششِ جنسی نه.

یک شخصِ آمیزش‌ناخواه وقتی شخصِ دیگری را با چهره و اندامِ زیبا می‌بیند، دوست دارد ساعتها به او خیره شود و از تماشایِ او لذّت می‌برد؛ امّا هرگز به ذهنش خطور نمی‌کند که با او رابطه جنسی داشته باشد. لذّت بردن از زیبایی برایِ او همانندِ لذّت بردن از زیباییِ یک منظره‌ی طبیعی یا زیباییِ یک شاهکار نقّاشی است. زیباییِ چهره و اندامِ انسانها برایِ اشخاصِ آمیزش‌ناخواه جنبه‌ی جنسی ندارد.

 

آیا آمیزش‌ناخواه‌ها تنها نسبت به آمیزش‌ناخواه‌های دیگر کششِ عاطفی دارند؟

ضرورتًا نه. عشق نابیناست، و گرایشِ جنسیِ افراد برایش مهم نیست. در بسیاری موارد، افراد آمیزش‌ناخواه عاشقِ افرادِ غیرآمیزش‌ناخواه می‌شوند. این روابط و ازدواج‌ها، مثلِ سایرِ روابط، گاهی گذرا و کم‌عمر هستند و گاهی دیرپا.


آیا آمیزش‌ناخواه‌ها می‌توانند بچّه‌دار شوند؟

آمیزش‌ناخواه‌ها تواناییِ جنسی دارند و نابارور نیستند. با توجّه به این که آمیزش‌ناخواه‌ها عمومًا می‌توانند رابطه جنسی داشته باشند و عمومًا بارور هستند، مابقی را می‌توانی حدس بزنی.


پرسش دیگری دارم: در یک ازدواج، اگر یکی از طرفین رابطه جنسی بخواهد و دیگری نخواهد، آینده و تداومِ چنین ازدواجی چطور خواهد بود؟

اگر شخصِ آمیزش‌خواه میلِ جنسی پایینی داشته باشد، و شخصِ آمیزش‌ناخواه راضی شود که در زمانهایی که همسرش مایل به رابطه جنسی است رابطه جنسی داشته باشد، مشکلِ بزرگی پدید نمی‌آید. گاهی اوقات هم راضی شدن دو طرف دشوار یا حتّی غیرممکن است: مثلًا وقتی که شخص آمیزش‌ناخواه نمی‌خواهد رابطه جنسی داشته باشد (یا نمی‌خواهد به اندازه‌ای که مورد قبولِ همسرش است رابطه جنسی داشته باشد) و شخصِ آمیزش‌خواه می‌خواهد سه بار در روز رابطه داشته باشد، و هیچ‌کدام هم حاضر به کوتاه آمدن نیست. امّا به طور کلّی، اگر هر دو طرف حاضر به کوتاه آمدن باشند، احتمال سازگاری هم بیشتر می‌شود.

منبع:


http://www.asexualityarchive.com/a-bit-of-attraction/



[1] Romantic attraction

[2] One night stand

[3]Aesthetic attraction



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۵ ، ۱۹:۵۹
نویسنده

آمیزش‌ناخواهی چه نیست؟

دوشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۵۳ ب.ظ

آمیزش‌ناخواهی به معنیِ تجربه نکردنِ کششِ جنسی است. این تنها چیزی است که آمیزش‌ناخواهی هست. با این حال، چون آمیزش‌ناخواهی کاملًا شناخته‌شده نیست، در بسیاری از مواقع با مفاهیمِ همانند (و گاهی هم بسیار ناهمانند) اشتباه گرفته می‌شود. به همین دلیل، ضروری است که به بعضی از این تفاوتها اشاره کنیم. مهمّ است توجّه داشته باشیم که بعضی از این مفاهیم با آمیزش‌ناخواهی قابل جمع هستند. مثلًا هرچند آمیزش‌ناخواهی همان «پرهیز از رابطه جنسی» نیست؛ امّا ممکن است یک شخصِ آمیزش‌ناخواه از رابطه جنسی پرهیز کند.

 

آمیزش‌ناخواهی پرهیز از رابطه جنسی نیست.

کلمه «پرهیز از رابطه جنسی» نبودنِ کُنشِ جنسی را توصیف می‌کند؛ آمیزش‌ناخواهی نبودنِ کششِ جنسی را. یک شخصِ آمیزش‌ناخواه کششِ جنسی را تجربه نمی‌کند؛ او ممکن است رابطه جنسی داشته باشد یا نداشته باشد. یک شخص پرهیزکننده از رابطه جنسی می‌پرهیزد؛ او ممکن است کششِ جنسی داشته باشد یا نداشته باشد.


 آمیزش‌ناخواهی پرهیز از رفتارِ جنسی نیست.

آمیزش‌ناخواهی به این معنا نیست که شخص نمی‌تواند رابطه جنسی داشته باشد، نمی‌تواند خودارضایی کند، نمی‌تواند آرایش کند یا لباس‌های زیبا بپوشد، نمی‌تواند به رابطه جنسی علاقه‌مند باشد. آمیزش‌ناخواهی به معنیِ ناباروری نیست. آمیزش‌ناخواهی به معنیِ ضعفِ جنسی نیست. آمیزش‌ناخواهی به معنیِ نبودنِ کششِ جنسی است. همین.


آمیزش‌ناخواهی دوشیزگی نیست.

آمیزش‌ناخواهی نبودنِ کششِ جنسی است. افرادِ آمیزش‌ناخواه پس از رابطه جنسی کششِ جنسی را تجربه نخواهند کرد. بسیاری از آمیزش‌ناخواه‌ها رابطه جنسی داشته‌اَند، امّا همچنان آمیزش‌ناخواه هستند. همه‌ی افرادِ آمیزش‌ناخواه دوشیزه نیستند. همه‌ی افرادِ دوشیزه هم آمیزش‌ناخواه نیستند.

بسیاری از افرادِ آمیزش‌ناخواه، پس از رابطه جنسی، متوجّه آمیزش‌ناخواه بودنشان می‌شوند؛ موقعی که می‌خواهند بدانند چرا به رابطه جنسی علاقه و رغبتی حس نمی‌کنند.


آمیزش‌ناخواهی عدمِ تعادلِ هورمونی نیست.

بسیاری از افرادِ آمیزش‌ناخواه آزمایش‌های مربوط به هورمون داده‌اَند و آنها را عادی و نُرمال یافته‌اَند. بعضی از افرادِ آمیزش‌ناخواه، به دلایلِ شرایط دیگری که داشته‌اَند، از هورمون‌درمانی بهره‌ جسته‌اَند امّا تفاوتی در گرایشِ جنسی‌شان پدید نیامده است. به طور کلّی، افرادِ آمیزش‌ناخواه نشانه‌های دیگر عدم تعادل هورمونی (ریزشِ مو، اختلالِ نعوظ، افسردگی و...) را در خود نمی‌یابند؛ بنابراین حتّی اگر آزمایش نداده باشند، می‌توانند مطمئن باشند که مشکل هورمونی ندارند.

بعضی از افراد به دلیل عدم تعادل هورمون‌ها علاقه‌شان به رابطه جنسی را از دست می‌دهند. این موضوع با آمیزش‌ناخواهی فرق دارد. فردِ آمیزش‌ناخواه هیچگاه در طولِ عمرش کششِ جنسی را تجربه نکرده است؛ بنابراین چیزی وجود نداشته است که او از دست بدهد.

اگر شما قبلًا به روابط جنسی علاقه داشته‌اید و به صورتِ ناگهانی این علاقه را از دست داده‌اید، مشکلِ شما می‌تواند مربوط به عدم تعادل هورمونها باشد؛ و در این صورت باید با یک پزشک مشورت کنید.


آمیزش‌ناخواهی ترس از رابطه جنسی نیست.

اسکسوالیتی یا آمیزش‌ناخواهی به معنیِ ترس از رابطه جنسی نیست. آمیزش‌ناخواهی ربطی به دیدگاهِ فرد نسبت به رابطه جنسی ندارد. بعضی از افرادِ آمیزش‌ناخواه از رابطه جنسی می‌ترسند. بعضی از آنها رابطه جنسی را دوست دارند. بعضی از آنها نسبت به رابطه جنسی بی‌تفاوت هستند. افرادی که آمیزش‌ناخواه نیستند هم می‌توانند از رابطه جنسی هراس داشته باشند؛ امّا این هراس باعث نمی‌شود آنها آمیزش‌ناخواه شمرده شوند.


 آمیزش‌ناخواهی پرهیزکاری و رهبانیت نیست.

آمیزش‌ناخواهی به باورهایِ دینیِ فرد ربطی ندارد. اگر شخصی به دلایلِ دینی یا شخصی تصمیم بگیرد که رابطه جنسی نداشته باشد، رفتارِ او را می‌توان رهبانیت یا پرهیز دانست. بعضی از آمیزش‌ناخواه‌ها متدیّن هستند. بعضی از آنها هم متدیّن نیستند و نمی‌خواهند که عدم وجود کشش جنسی در آنها به انگیزه‌ای دینی ربط داده شود.


آمیزش‌ناخواهی یک انتخاب نیست.

انسانها کُنش‌هایشان را انتخاب می‌کنند، نه کشش‌هایشان را. آنها می‌توانند انتخاب کنند که رابطه جنسی داشته باشند یا نداشته باشند، با چه کسی رابطه جنسی داشته باشند، - اینها کنش است. امّا کشش‌های جنسی در اختیارِ فرد نیستند. اگر کسی کششِ جنسی را تجربه می‌کند، امّا برپایه آن عمل نمی‌کند، نمی‌توان او را آمیزش‌ناخواه نامید.


 آمیزش‌ناخواهی یک بیماری نیست.

افرادِ آمیزش‌ناخواه مبتلا به یک ویروس، باکتری، تومور و یا بیماریِ مسری نیستند. بعضی‌ها نسبت به رابطه جنسی کشش دارند. بعضی‌ها این کشش را ندارند. در هیچ یک از این دو مورد، بیماری‌ای وجود ندارد که بخواهد درمان شود.

باز هم بنگرید به: آمیزش‌ناخواهی در DSM-5

 

آمیزش‌ناخواهی به معنی خامی و نابالغی نیست.

انسانها به این دلیل آمیزش‌ناخواه نیستند که هرگز رابطه جنسی نداشته‌اَند یا رابطه جنسی کافی نداشته‌اَند. به این دلیل آمیزش‌ناخواه نیستند که هنوز شخص مناسب را پیدا نکرده‌اَند. به این دلیل آمیزش‌ناخواه نیستند که تمایلات جنسی‌شان را سرکوب کرده‌اَند یا آنها را پنهان می‌کنند. به این دلیل آمیزش‌ناخواه نیستند که اطلاعاتی درباره مسائل جنسی ندارند. به این دلیل آمیزش‌ناخواه هستند که کششِ جنسی را تجربه نمی‌کنند. یک شخص آمیزش‌ناخواه، هر اندازه هم که درباره روابط جنسی اطلاعات داشته باشد، هر اندازه هم که روابط جنسی را تجربه کند، باز هم این کشش را تجربه نخواهد کرد.


آمیزش‌ناخواهی یک بیماری فیزیکی نیست.

آمیزش‌ناخواهی هیچ نشانه فیزیکی ندارد. از نظرِ جسمی، هیچ‌چیز یک شخصِ آمیزش‌ناخواه را از اشخاصِ دیگر متمایز نمی‌کند.


 آمیزش‌ناخواهی ضعفِ شهوت جنسی نیست.

بعضی از آمیزش‌ناخواهها شهوتِ جنسی[2] دارند؛ هرچند در موردِ آنها دیگر نمی‌توان این شهوت را میل به آمیزش جنسی [3] نامید؛ چون آمیزش‌ناخواه‌ها رغبتِ درونی‌ای نسبت به رابطه جنسی ندارند.

در بعضی از اشخاصِ آمیزش‌ناخواه، هرچند وقت یک بار، برانگیختی در اعضایِ جنسی رخ می‌دهد؛ هرچند این برانگیختی جهت‌گیری مشخصی ندارد و شخصِ آمیزش‌ناخواه همچنان نسبت به افرادِ دیگر کششِ جنسی ندارد.

 

آمیزش‌ناخواهی یک هویت جنسی نیست.

آمیزش‌ناخواهی ارتباطی با جنسیتِ فرد ندارد. آمیزش‌ناخواهی به این معنی نیست که شخص از جنسیتش ناراضی است. آمیزش‌ناخواهی به این معنی نیست که شخص آمیزش‌ناخواه خنثی است یا جنسیت ندارد.


آمیزش‌ناخواهی راهی برای رهایی از مشکلات زناشویی نیست.

ن. می‌نویسد: من شنیده‌اَم که بعضی از مردم می‌گویند: «کاش من هم آمیزش‌ناخواه بودم، تا این همه مشکلات نداشتم». آمیزش‌ناخواهی به این معنی نیست که شخصِ آمیزش‌ناخواه واردِ روابط عاطفی یا جنسی نمی‌شود. بسیاری از افرادِ آمیزش‌ناخواه ازدواج می‌کنند یا واردِ رابطه‌های عاشقانه می‌شوند. این ازدواج‌ها و رابطه‌ها نیز مانند همه‌ی ازدواج‌ها و رابطه‌ها فراز و نشیب‌ها و شیرینی‌ها و تلخی‌های بسیار خواهد داشت.

معمولًا هنگامی که یک شخص آمیزش‌ناخواه با یک شخصِ غیرآمیزش‌ناخواه ازدواج می‌کند، ناسازگاری در کششِ جنسی می‌تواند مشکلاتِ فراوانی را برای هر دویِ آنها پدید بیاورد.


آمیزش‌ناخواهی یک حالت گذرا نیست.

کسی که یک هفته، یک ماه، یک سال یا ده سال است رابطه جنسی نداشته، لزومًا آمیزش‌ناخواه نیست. آمیزش‌ناخواهی نبودنِ کششِ جنسی است، نه نبودنِ فعالیتِ جنسی. آمیزش‌ناخواهی حالتی است که در تمام عمر با شخص همراه است، و نه حالتی که در یک زمان مشخّص پدید می‌آید و پس از مدّتی از بین می‌رود.


[1]  گفتیم که در متون قدیم فارسی، لفظ «دوشیزه» بر مرد و زن هر دو اطلاق می‌شده است؛ و ما نیز به همین معنا آن را در اینجا به کار برده‌ایم.

[2] Libido

[3] Sex drive


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۵ ، ۱۹:۵۳
نویسنده

باورهای نادرست درباره آمیزش‌ناخواهی

دوشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۴۸ ب.ظ


از آنجا که اسکسوالیتی یا آمیزش‌ناخواهی تا حدودی ناشناخته است، کژباوری‌ها و اطلاعات نادرست زیادی درباره آن وجود دارد. بعضی از این کژباوری‌ها می‌تواند برای افراد آمیزش‌ناخواه ناراحت‌کننده و آزاردهنده باشد. بعضی از مواردی که در این لیست می‌آید حرف‌هایی‌ست که به انسانهایِ آمیزش‌ناخواه گفته شده است.


آمیزش‌ناخواه‌ها وجود ندارند.

ن. می‌نویسد: «من آمیزش‌ناخواه هستم. من این کتاب را نوشته‌اَم. شما این کتاب را می‌خوانید. پس این کتاب وجود دارد. پس من وجود دارم. پس آمیزش‌ناخواه‌ها وجود دارند.»


آمیزش‌ناخواهی همان پرهیز از رابطه جنسی است.

آمیزش‌ناخواهی کلمه‌ای است که گرایشِ جنسیِ افراد را توصیف می‌کند؛ آمیزش‌ناخواه‌ها کششی نسبت به رابطه جنسی با کسی ندارند. پرهیز از رابطه جنسی رفتار و کنشِ اشخاص را توصیف می‌کند. پرهیزکنندگان با کسی رابطه جنسی ندارند. گرایش با رفتار و کشش با کنش متفاوت است. ارتباطِ آمیزش‌ناخواهی و «پرهیز از رابطه جنسی» عموم و خصوص من وجه است.


آمیزش‌ناخواهی یک انتخاب است.

آمیزش‌ناخواهی چیزی نیست که افراد آن را انتخاب کرده باشند. آمیزش‌ناخواهی یک گرایشِ جنسی است؛ و شخص نمی‌تواند به اختیارِ خود آن را تغییر بدهد. همچنان که یک فردِ آمیزش‌خواه (که کششِ جنسی را تجربه می‌کند) نمی‌تواند این کشش را در خود کاملًا از بین ببرد، فردِ آمیزش‌ناخواه هم هرگز نمی‌تواند این کشش را در خود به وجود بیاورد.


 آمیزش‌ناخواهان عاشق نمی‌شوند.

بسیاری از آمیزش‌ناخواه‌ها احساسات و عواطفِ رمانتیک را تجربه می‌کنند. تجربه‌ی عشق برایِ افرادِ آمیزش‌ناخواه تفاوتی با دیگر افراد ندارد. تنها تفاوتِ مهم این است که افراد آمیزش‌ناخواه کششی نسبت به رابطه جنسی با معشوقشان ندارند.

در این میان، پایِ گرایشِ عاطفی یا رومانتیک به میان می‌آید. گرایشِ رومانتیک با گرایشِ جنسی متفاوت است؛ هرچند در بیشترِ مردم، گرایشِ عاطفی با گرایشِ جنسی هماهنگ است.


آمیزش‌ناخواه‌ها رابطه جنسی ندارند/نمی‌توانند داشته باشند.

آمیزش‌ناخواه‌ها می‌توانند رابطه جنسی داشته باشند. بعضی از آنها مرتبًا روابط جنسی دارند. آمیزش‌ناخواهی نبودنِ کششِ جنسی است، و به معنیِ نداشتنِ کنش جنسی و یا ناتوانی جنسی نیست. آمیزش‌ناخواه‌ها از نظر جسمی و فیزیولوژیک تفاوتی با دیگر افراد ندارند؛ و مانند دیگر افراد، قادر به برقراری روابط جنسی هستند. اگر یک فردِ آمیزش‌ناخواه قادر به برقراری رابطه جنسی نباشد، علّتش می‌تواند یک مسئله جسمی یا روانی باشد؛ امّا ارتباطی با آمیزش‌ناخواه بودنِ او ندارد.


آمیزش‌ناخواهی یک دوره موقّت است.

ن. می‌نویسد: «من 32 سال دارم. هرگز نسبت به کسی کششِ جنسی نداشته‌اَم. چطور می‌توان گفت که این یک دوره موقّت و گذراست؟»


آمیزش‌ناخواهی یک مشکل هورمونی است.

اکثرِ آمیزش‌ناخواه‌ها هورمون‌هایی عادی دارند. آمیزش‌ناخواه‌هایی که به دلایل مختلف از مکمّل‌های هورمونی استفاده کرده‌اَند، تفاوتی در گرایش جنسی‌شان مشاهده نکرده‌اَند.


داشتنِ رابطه جنسی، آمیزش‌ناخواهی را برطرف خواهد کرد

ن. می‌نویسد: «نه! من قبل از این که رابطه جنسی داشته باشم آمیزش‌ناخواه بودم؛ و اکنون هم آمیزش‌ناخواه هستم. آمیزش‌ناخواه‌هایی که رابطه جنسی داشته‌اَند تجربه‌ای مشابه تجربه من داشته‌اَند. آمیزشِ جنسی گرایشِ آنها را تغییر نداده است.


تا زمانی که رابطه جنسی را تجربه نکرده باشی، نمی‌توانی بدانی.

برای این که کسی از گرایشِ جنسی‌اَش مطمئن شود، لازم نیست رابطه جنسی داشته باشد. بیشترِ مردم، از زمانِ بلوغ نوعی کشش و گرایش جنسی حسّ می‌کنند؛ مدّتها پیش از این که رابطه جنسی داشته باشند. مثلًا آنها می‌دانند که به جنسِ مخالف کششِ جنسی دارند، حتّی اگر با آنها آمیزشِ جنسی را تجربه نکرده باشند.

برایِ آمیزش‌ناخواه‌ها هم همین وضعیت وجود دارد. آنها می‌دانند که جاذبه‌ی جنسی را تجربه نمی‌کنند. می‌دانند که به نوعی نه دگرجنس‌خواه هستند و نه همجنس‌خواه؛ و در این زمینه، با دیگران متفاوتند. برایِ اثبات این موضوع نیازی به رابطه جنسی وجود ندارد.

ن. می‌نویسد: «من کاملًا مطمئنم که اگر قبل از آمیزشِ جنسی، درباره آمیزش‌ناخواهی شنیده بودم و می‌دانستم آمیزش‌ناخواهی چیست، آن موقع هم خودم را آمیزش‌ناخواه می‌دانستم؛ و برایِ اثباتِ آمیزش‌ناخواه بودنم، به تجربه آمیزشِ جنسی نیازی نداشتم. من تا مدّتها پیش از تجربه آمیزشِ جنسی کلمه‌ی آمیزش‌ناخواهی را نشنیده بودم، امّا می‌دانستم که با دیگران تفاوت دارم.»

 

آمیزش‌ناخواه‌ها نمی‌توانند خودارضایی کنند/خودارضایی نمی‌کنند.

به طورِ کلّی، آمیزش‌ناخواه‌ها قادر به خودارضایی هستند؛ و بعضی از آنها خودارضایی می‌کنند. اندام‌های جنسی در افرادِ آمیزش‌ناخواه کار می‌کنند؛ و بعضی از آمیزش‌ناخواه‌ها از آن برایِ خودارضایی استفاده می‌کنند.


 همه‌ی آمیزش‌ناخواه‌ها دوشیزه[2] هستند.

ن. می‌نویسد: «نه، من سالها پیش دوشیزگی‌اَم را از دست دادم. بسیاری از آمیزش‌ناخواه‌های دیگر هم رابطه جنسی دارند. بعضی از آنها پدر یا مادر هستند. هر فردِ آمیزش‌ناخواهی دوشیزه نیست؛ همچنان که هر شخصِ دوشیزه‌ای هم آمیزش‌ناخواه نیست.

 

آمیزش‌ناخواه‌ها هنوز شخصِ مناسب را پیدا نکرده‌اَند.

آمیزش‌ناخواه‌ها در طول عمرشان هزاران هزار انسان را دیده‌اَند و هرگز نسبت به کسی احساس کششِ جنسی نکرده‌اَند؛ بنابراین می‌توانند کاملًا مطمئن باشند که این نوع کششِ جنسی در آنها وجود ندارد.

 

همه گاهی چنین احساسی دارند.

ن. می‌نویسد: «من می‌دانم که افرادِ غیرآمیزش‌ناخواه هم در یک ابرِ بی‌پایانِ شهوت همه روزه و در تمامِ روز زندگی نمی‌کنند؛ و همه‌ی انسانها در برهه‌هایی از زمان چنین احساسی دارند. امّا من همیشه این احساس را دارم. هیچ وقت کسی را از نظرِ جنسی جذّاب نمی‌یابم. هیچ وقت تا به حال با دیدنِ زنی در خیابان به این فکر نیافتاده‌اَم که با او در تخت خواب چه خواهم کرد...و به همین خاطر آمیزش‌ناخواه هستم.»


آمیزش‌ناخواه‌ها همجنس‌خواهانی هستند که همجنس‌خواهی‌شان را انکار می‌کنند.

افرادِ همجنس‌خواه به اشخاصِ همجنسشان کششِ جنسی دارند. افرادِ آمیزش‌ناخواه نسبت به هیچ‌کس (صرفنظر از جنسیتش) کششِ جنسی ندارند. آنها کششِ جنسیِ خود را پنهان نمی‌کنند؛ چرا که چنین کششی وجود ندارد که بخواهد پنهان شود.

ن. می‌نویسد: «من هیچ‌وقت هیچگونه کششی، - خواه جنسی و خواه عاطفی – نسبت به مردان نداشته‌اَم و ندارم.»

 

آمیزش‌ناخواه‌ها از آمیزشِ جنسی می‌ترسند و از آن بیزارند.

بعضی از آمیزش‌ناخواه‌ها از آمیزشِ جنسی می‌هراسند، یا از آن بیزارند. بعضی دیگر از آمیزش‌ناخواه‌ها نیز نسبت به آمیزشِ جنسی بی‌تفاوت هستند؛ و در شرایطِ مناسب و با شخصِ مناسب، رابطه جنسی خواهند داشت.

 

آمیزش‌ناخواه‌ها قربانیِ تجاوز جنسی هستند.

اکثریتِ قریب به اتّفاق افرادِ آمیزش‌ناخواه هرگز یک تجربه ناخوشایند جنسی نداشته‌اَند؛ و برایشان آزاردهنده است وقتی دیگران عدمِ گرایشِ جنسیِ آنها را به یک تجربه ناخوشایند مربوط می‌کنند. حتّی اگر بعضی از افرادِ آمیزش‌ناخواه هم چنین تجربه‌ای داشته باشند، دوست نخواهند داشت که شما این موضوع را پیش بیاورید تا گرایشِ جنسی‌شان را زیر سؤال ببرید.

 

قرص‌هایی هست که مشکل را برطرف خواهد کرد.

قرص‌ها برایِ درمانِ بیماری‌های جسمی، مثلِ عدم تعادل هورمونی یا مشکلات گردش خون مفید هستند. آمیزش‌ناخواهی یک بیماریِ جسمی نیست. هیچگونه قرصی وجود ندارد که یک شخصِ آمیزش‌ناخواه را قادر به تجربه کشش جنسی کند.


آمیزش‌ناخواه‌ها نمی‌توانند ارگاسم داشته باشند.

اکثرِ آمیزش‌ناخواه‌ها اندام‌های جنسیِ سالم دارند؛ و در نتیجه، قادر به تجربه ارگاسم هستند. ممکن است یک شخصِ آمیزش‌ناخواه اندام‌های جنسی ناسالم داشته باشد، یا ارگاسم نداشته باشد، امّا اینها ربطی به آمیزش‌ناخواه بودنِ او ندارد. آمیزش‌ناخواهی یک گرایشِ جنسی است، و ارتباطی با توانایی جنسی ندارد.


آمیزش‌ناخواه‌ها افرادِ بسیار متدیّن و مخالف روابط جنسی هستند.

آمیزش‌ناخواهی ارتباطی با باورهای دینیِ فرد ندارد. ممکن است یک فرد آمیزش‌ناخواه یک مسیحی یا مسلمانِ معتقد، و برخاسته از یک خانواده‌ی مذهبی و متدّین باشد. ممکن نیز هست که یک شخصِ بی‌دین، برخاسته از یک خانواده یا اجتماعِ بی‌دین باشد. باورهای دینی، اجتماعی و فرهنگی گرایشِ جنسیِ افراد را تعیین نمی‌کنند.

آمیزش‌ناخواهی ارتباطی با دیدگاه افراد نسبت به روابط جنسی ندارد.

 

آمیزش‌ناخواه‌ها از آمیزشِ جنسی و از کسانی که آمیزشِ جنسی دارند بیزارند.

آمیزش‌ناخواهی را نباید با آنتی‌سکسوالیتی[3] (آمیزش‌ستیزی) اشتباه گرفت. اکثرِ آمیزش‌ناخواه‌ها هیچ‌گونه مشکلی با آمیزش جنسی ندارند، و در آن مشکلی نمی‌بینند. بعضی از آمیزش‌ناخواه‌ها آمیزشِ جنسی را – اگر خودِ آنها مجبور باشند در آن شرکت کنند – دوست ندارند، امّا نسبت به دیگرانی که روابط جنسی دارند بی‌تفاوت هستند. آمیزش‌ناخواهی یک گرایشِ جنسی است، و ارتباطی با دیدگاههای اشخاص نسبت به اخلاقی بودن یا نبودنِ کنش‌های جنسی ندارد.


آمیزش‌ناخواه‌ها چیزی درباره رابطه جنسی نمی‌دانند.

آمیزش‌ناخواهی به معنیِ کم‌دانشی درباره ارتباطِ جنسی نیست. بسیاری از مردم هستند که آمیزش‌ناخواه نیستند، امّا درباره رابطه جنسی (جز اینکه چه چیزی باید در چه چیزی برود) دانشی ندارند. در مقابل، بسیاری از آمیزش‌ناخواه‌ها هستند که دانشِ قابل توجّهی درباره رفتارهای جنسی دارند، هرچند ممکن است علاقه‌ای نداشته باشند آنها را امتحان کنند.


آمیزش‌ناخواه‌ها برایِ جلبِ توجّه تظاهر به آمیزش‌ناخواه بودن می‌کنند.

اکثرِ آمیزش‌ناخواه‌ها، به علّتِ نبودنِ اطلاعات کافی در جامعه در موردِ آمیزش‌ناخواهی و به این علّت که از واکنش‌ها و توجّهِ مردم هراس دارند، آمیزش‌ناخواه بودنِ خود را آشکار نمی‌کنند؛ و به ندرت در موردِ گرایشِ جنسی‌شان با دیگران صحبت می‌کنند. بنابراین، این ادّعا هم کاملًا اشتباه است.


مردهای آمیزش‌ناخواه وجود ندارند.

ن. می‌نویسد: «من مطمئنم که وجود دارم. مردهای آمیزش‌ناخواه وجود دارند و من یکی از آنانم. دیوید جِی[4] هم یکی دیگر از آنهاست؛ و او کسی است که بزرگترین شبکه اجتماعی درباره آمیزش‌ناخواهی را به نام [5]AVEN ایجاد کرده است. به جز ما دو نفر هم صدها هزار مردِ آمیزش‌ناخواه دیگر در جهان وجود دارد.»

 

آمیزش‌ناخواهی یک موضع‌گیری اخلاقی علیه رابطه جنسی است.

آمیزش‌ناخواهی تنها یک گرایش جنسی است. افرادِ آمیزش‌ناخواه  با آمیزشِ جنسی یا با افرادی که روابط جنسی دارند مخالف نیستند. وقتی یک آمیزش‌ناخواه می‌گوید: «من به مردم با شهوت نگاه نمی‌کنم.» یا «متوجّه نمی‌شوم چرا رابطه جنسی این قدر مهم است.» ، این‌گونه جملاتِ او همراه با قضاوت و داوری نیست. این جملات تنها بیان‌کننده واقعیت هستند. 

تکرار می‌کنم: آمیزش‌ناخواهی یک انتخاب نیست. یک تصمیم نیست. بنابراین، یک آمیزش‌ناخواه منطقًا نمی‌تواند خود را – به خاطرِ آمیزش‌ناخواه بودنش – اخلاق‌مدارتر از دیگران بداند؛ چون اخلاق وقتی معنا دارد که انتخاب و تصمیمی بتواند وجود داشته باشد؛ و گرایشِ جنسی افراد برآمده از یک انتخاب و تصمیم نیست.


آمیزش‌ناخواه‌ها دخترانِ نوجوانِ نامطمئن هستند.

بسیاری از آمیزش‌ناخواه‌ها نوجوان نیستند. بسیاری از آمیزش‌ناخواه‌ها دختر نیستند. بسیاری از دخترانِ نوجوان که آمیزش‌ناخواه هستند نامطمئن نیستند. کسانی که خود را آمیزش‌ناخواه می‌دانند، معمولًا پیش از آن که خود را با این کلمه توصیف کنند، زندگی‌شان را به دقّت بررسی کرده‌اَند. بنابراین می‌توانید مطمئن باشید که وقتی کسی به خود جرأت داده است که بگوید: «من آمیزش‌ناخواه هستم»، درباره احساسات و گرایشِ جنسی‌اَش نامطمئن نیست.

 

آمیزش‌ناخواه‌ها افرادِ مجرّدی هستند که به دنبالِ بهانه‌ای برایِ توجیهِ مجرّد ماندنشان هستند.

بسیاری از آمیزش‌ناخواه‌ها مجرّد نیستند. بعضی از آمیزش‌ناخواه‌های مجرّد علاقه‌ای به ازدواج کردن ندارند. بعضی از آمیزش‌ناخواه‌های مجرّد اگر شخصِ مناسبی پیدا کنند، ازدواج خواهند کرد.


آمیزش‌ناخواه‌ها خنثی هستند.

خنثی بودن ارتباطی با آمیزش‌ناخواهی ندارد. آمیزش‌ناخواهی یک وضعیتِ فیزیکی نیست؛ و ارتباطی با جنسیت افراد ندارد. اکثر آمیزش‌ناخواه‌ها مرد یا زن هستند. برایِ نداشتنِ میل به رابطه جنسی، لزومی ندارد که شخص خنثی باشد.


آمیزش‌ناخواه‌ها از جنسیت‌شان بیزار هستند.

آمیزش‌ناخواهی ارتباطی با هویت جنسی ندارد. ممکن است یک شخصِ آمیزش‌ناخواه از جنسیتش راضی نباشد، یا از جنسیتش کاملًا راضی باشد، یا نسبت به جنسیتش بی‌تفاوت باشد. این که کسی از زن بودن یا مرد بودنش راضی است یا از آن بیزار است، ربطی به آمیزش‌ناخواه بودن یا نبودنِ او ندارد.



[1] Celibacy

[2]  دوشیزه در فارسی قدیم به زن و مرد هر دو اطلاق می‌شده است؛ و ما هم در اینجا این واژه را به همین معنا به کار برده‌ایم.

[3] Antisexuality

[4] David Jay

[5] Asexual Visibility and Education Network




۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۵ ، ۱۹:۴۸
نویسنده

نشانه های احتمالی آمیزش‌ناخواهی - بخش سوم

دوشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۳۸ ب.ظ


ج) شما و دیگران

 

هیچ‌وقت تحریک نشده‌اید.

یک نفر ناگهان نگاهش به یک غریبه می‌افتد و فکر می‌کند: «من می‌خواهم با او رابطه جنسی داشته باشم.» و گاهی هم همین احساس را پایه‌ای برای رفتارش قرار می‌دهد. امّا به نظرِ شما این موضوع خیلی غیرعادی و غریب می‌رسد؛ و نمی‌توانید از آن سر در بیاورید.

به نظرِ بسیاری از  افرادِ آمیزش‌ناخواه، این فکر که «من می‌خواهم با فلانی رابطه جنسی داشته باشم» همان قدر غریب و غیرمنتظره است که «من می‌خواهم یک قلم‌مو بردارم، آن شخص را به رنگِ آبی رنگ کنم، بدنش را با شاخه‌های درختان بپوشانم، و تمام شب دایره‌وار دورش برقصم.»


زیبایی را متوجّه می‌شوید، امّا جذابیتِ جنسی را نه.

افرادِ آمیزش‌ناخواه زیبایی را درک می‌کنند، و ممکن است گاهی بی‌اختیار سربرگردانند و محوِ زیباییِ کسی شوند، و بخواهند مدّتها به او چشم بدوزند. امّا این تجربه لذّت بردن از زیبایی برایشان همانندِ لذّت بردن از زیبایی یک منظره زیبا یا یک تابلویِ نقّاشیِ زیباست. جذّابیتِ جنسی مفهومی است که افرادِ آمیزش‌ناخواه با آن ارتباط برقرار نمی‌کنند.

آنچه آنها حس و تجربه می‌کنند چشم‌نواز و دلپذیر بودن، نمکین بودن و دوست‌داشتنی بودن است؛ نه جذّابیتِ جنسی.


 

با خودتان فکر کرده‌اید که دیگران فقط وانمود می‌کنند به رابطه جنسی علاقه دارند.

بسیاری از آمیزش‌ناخواه‌ها تجربه‌ای شبیه به «لباس‌های جدید امپراتور» را توصیف می‌کنند. به نظر می‌رسد بقیه مردم به روابط جنسی علاقه دارند. شخصِ آمیزش‌ناخواه هم دوست ندارد خودش را جدا کند و بگوید: «نه، من چنین علاقه‌ای حس نمی‌کنم.» در نتیجه، افرادِ آمیزش‌ناخواه‌ هم نوعی فشار حسّ می‌کنند که همرهنگ جماعت شوند؛ و ممکن است وانمود کنند که به روابط جنسی علاقه‌مندند. جالب اینجاست که بعد از مدّتی با خودشان فکر می‌کنند که شاید بقیه هم مثلِ من دارند وانمود می‌کنند؛ و در واقع هیچ‌کس به روابط جنسی علاقه‌مند نیست.


این موضوع به خصوص در سنین نوجوانی بسیار اتّفاق می‌افتد. دوستانِ فردِ آمیزش‌ناخواه ناگهان شروع به صحبت درباره دخترها و پسرها می‌کنند. افرادِ آمیزش‌ناخواه که چنین احساساتی ندارند، ممکن است وانمود کنند که مثلِ همسالانشان علاقه‌مندند و فکر کنند که بی‌علاقگیِ آنها به این خاطر است که هنوز به بلوغ نرسیده‌اَند. امّا همچنان که زمان می‌گذرد، متوجّه می‌شوند که چنین کششی را هنوز هم حس نکرده‌اَند و هیچگاه حس نخواهند کرد. اینجاست که با خودشان می‌گویند: «شاید بقیه من مثلِ من وانمود می‌کنند.»


 


وانمود کرده‌اید که به روابط جنسی علاقه‌مندید. 

بسیاری از آمیزش‌ناخواه‌ها احساس می‌کنند که برای همرنگ جماعت شدن لازم است خود را به مسائل جنسی علاقه‌مند نشان دهند؛ چون در غیرِ این صورت، ممکن است مورد تمسخر قرار بگیرند.


 وانمود کرده‌اید به روابط جنسی علاقه‌مندید؛ تا همسرتان گمان نکند که او را دوست ندارید.

برای بسیاری از مردم، عشق و رابطه جنسی به هم گره خورده‌اَند. رد کردن رابطه جنسی برایشان به این معنی‌ست که موردِ علاقه‌ی همسر و شریکِ زندگی‌شان نیستند؛ - و نه فقط این که آنها به فعّالیتی علاقه دارند که همسرشان به آن علاقه ندارد.

این موضوع یکی از چالش‌ها و سختی‌های بزرگ برایِ آمیزش‌ناخواه‌هایی است که ازدواج کرده‌اَند. آنها ممکن است محبّتی ژرف و حقیقی نسبت به همسرشان داشته باشند، امّا تنها به رابطه جنسی علاقه‌مند نباشند. آنها می‌ترسند که اگر همسرشان متوجّه بی‌علاقگی آنها به روابط جنسی شود، به عشقِ آنها نیز شک کند؛ و در نتیجه، رابطه عاطفی آنها نیز تحت تأثیر قرار گیرد.

گاهی اوقات هم اشخاص آمیزش‌ناخواه به جنبه‌های فیزیکی رابطه جنسی بی‌علاقه نیستند؛ امّا می‌ترسند همسرشان بداند که آنها کشش جنسی را تجربه نمی‌کنند. در نتیجه، ممکن است به رغبت جنسی تظاهر کنند، تا همسرشان ناخشنود نشود و رابطه عاطفی آنها حفظ شود.

کشش جنسی و عشق با هم متفاوت‌اَند. ممکن است کسی نسبت به دیگری کششِ جنسی داشته باشد، امّا عاشقِ او نباشد. ممکن نیز هست که کسی عاشقِ همسرش باشد، امّا علاقه نداشته باشد با او رابطه جنسی داشته باشد.


 گفتگو درباره رابطه جنسی برایتان جالب نیست.

دوستان و همکاران شما دوست دارند درباره رابطه جنسی صحبت کنند؛ درباره کارهایی که کرده‌اَند، یا دوست دارند بکنند، یا کارهایی که شنیده‌اَند دیگران می‌کنند. آنها به یکدیگر می‌گویند که چه کسی از نظرشان جذّاب است، و چه صفاتی آنها را از نظرِ جنسی جذّاب می‌کند. درباره مأمور پست، مسؤول پذیرش و پیشخدمت‌های رستوران نظراتِ گوشه‌دار می‌دهند؛ امّا شما برایتان مهم نیست. شما تجربیاتی ندارید که در موردشان صحبت کنید؛ پس ساکت می‌نشینید و می‌گذارید گفتگو پیش برود. گاهی، دوستانتان متوجّه سکوت شما می‌شوند و گمان می‌کنند که شما از بحث‌های پیش آمده ناراحت و آزرده شده‌اید. در حالی که شما لزومًا آزرده نشدیده‌اید؛ منتها حرفی ندارید، سؤالی ندارید، نظری ندارید.


 صحنه‌های جنسی در کتابها و فیلم‌ها به نظرتان غیرعادّی و نابجا می‌آید.

دارید فیلمی را تماشا می‌کنید که ناگهان بازیگرِ نقشِ اوّل مرد و بازیگرِ نقشِ اولِ زن بدون هیچ دلیلی...فیلم را رد می‌کنید!

دارید یک رُمان را می‌خوانید که ناگهان بحث کشیده می‌شود به...فصلِ بعد!


به نظرتان می‌رسد که روابط جنسی را دیگران به صورت طبیعی و فطری انجام می‌دهند؛ امّا شما باید رویِ آن کار کنید.

وقتی به بقیه مردم نگاه می‌کنید، انگار غریزه‌ای درونی آنها را کمک می‌کند که روابط جنسی را بفهمند و در این بازی مشارکت کنند. همسرِ شما تلاشِ زیادی انجام نمی‌دهد، امّا شما باید تلاشِ زیادی انجام دهید. انگار همه به یک دوره فشرده آموزشی رفته‌اَند و همه چیز را یاد گرفته‌اَند، امّا شما نه. انگار رازی هست که دیگران می‌دانند و شما نمی‌دانید؛ کلیدی پنهان که به فهمِ همه‌ی این قضایا کمک می‌کند؛ و شما این کلید را نیافته‌اید.


رابطه جنسی را آغاز نمی‌کنید.

نه اینکه لزومًا از روابط جنسی بدتان می‌آید. نه اینکه همسرتان خوب نیست و شما دوستش ندارید. موضوع اینجاست که شما هیچوقت درباره رابطه جنسی فکر نمی‌کنید. در نتیجه با خودتان نمی‌گویید: من الآن رغبت به رابطه جنسی دارم. بگذار بروم ببینم همسرم مایل هست یا نه؟

این موضوع البته یکی از مسائلِ مشکل‌ساز در روابط است. همسرِ شما ممکن است حس کند که بی‌میلی شما به خاطرِ این است که او را دوست ندارید؛ و بی‌علاقگیِ شما به رابطه جنسی را نشانه بی‌مهریِ شما نسبت به خودش تلقّی کند.


 طنّازی و عشوه‌گری را متوجّه نمی‌شوید.

ن. می‌نویسد: اگر کسی با من طنازی کند، نمی‌فهمم؛ و اگر هم بفهمم، نمی‌دانم باید چه کار کنم. به من گفته‌اَند که خودم هم طنّازی می‌کنم؛ در حالی که به نظرِ خودم، یک مکالمه و گفتگویِ معمولی بوده است.

یک بار من در یک مسافرت، در پارکی توقّف کردم؛ دوربینم را نیز همراهِ خودم برده بودم و داشتم عکس می‌گرفتم. زنی پیشِ من آمد و شروع کرد به سؤال پرسیدن درباره دوربینم؛ و به من گفت که او نیز عکّاس است و به عکسبرداری علاقه‌مند. چند دقیقه‌ای با هم صحبت کردیم. بعد، من به طرفِ ماشین برگشتم و او هم به طرفِ دوستش رفت. صدایش را شنیدم که به دوستش شکایت کرد: مردانِ خوبِ این شهر کجایند؟

در ماشین نشستم و رانندگی کردم. تا ایالتِ بعد رفته بودم که متوجّه شدم آن زن آن قدرها هم به دوربینِ من علاقه‌مند نبود.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۵ ، ۱۹:۳۸
نویسنده

نشانه های احتمالی آمیزش‌ناخواهی - بخش دوم

دوشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۲۶ ب.ظ

ب) شما و رفتارهای جنسی

فعّالیت «الف» را به رابطه جنسی ترجیح می‌دهید.

وقتی به رابطه جنسی فکر می‌کنید، متوجّه می‌شوید که دهها کار وجود دارند که دوست دارید به جایِ رابطه جنسی آنها را انجام دهید. دوست دارید کتاب بخوانید، تلویزیون تماشا کنید، مشغولِ یک بازیِ ویدیویی بشوید، به سینما بروید، ستارگان آسمان شب را رصد کنید، در پارک قدم بزنید، پرندگان را تماشا کنید، به خرید بروید، کتابهایتان را در قفسه به ترتیب تاریخ تولّد نویسنده مرتّب کنید، خانه را گردگیری کنید، ماشین را تعمیر کنید، چمن‌ها را بزنید، زبانِ اسپرانتو را یاد بگیرید، بادبادک بازی کنید، کیک بخورید. این فعّالیت‌ها به نظرِ شما جالب‌تر می‌رسند.

 

خواب‌های جنسی نمی‌بینید.

ن. می‌نویسد: «من یک بار خوابی دیدم که با این اخطار شروع شد: این خواب برای مخاطب بزرگسال است. ؛ محتوایِ خواب در موردِ پرداختِ اقساطِ خانه بود.» بسیاری از آمیزش‌ناخواه‌ها هرگز رؤیاهایی با محتوایِ جنسی نمی‌بینند.


 لباس‌های تحریک‌کننده به نظرتان ناراحت می‌رسد؛ و اصلًا نمی‌فهمید که چرا کسی باید آنها را بپوشد.

وقتی به شلوارهای تنگ و چسبان فکر می‌کنید، به نظرتان می‌رسد که چقدر پوشیدنِ آنها سخت است و از خودتان می‌پرسید: «چرا کسی باید خودش را با پوشیدنِ آنها عذاب بدهد؟»

کفش‌های پاشنه‌بلند را که می‌بینید به شکستن و آسیب دیدنِ مچِ پا فکر می‌کنید. وقتی کسی را می‌بینید که لباس‌های جلوباز پوشیده است، با خودتان فکر می‌کنید که چطور در این هوا سردش نمی‌شود. دلیلِ آرایش کردن را متوجّه نمی‌شوید.


 شما خیالپردازیِ جنسی نمی‌کنید.

دیگران با شهوت نگاه می‌کنند، و مردم را در ذهنشان برهنه تصور می‌کنند، امّا شما نه. نه به این خاطر که پاکدامن و پاک‌چشم هستید، و نگاهِ آلوده به شهوت را گناه می‌شمارید. به این خاطر که اصلًا فکرتان اینطور کار نمی‌کند و نمی‌توانید با شهوت به دیگران بنگرید. شاید سعی کرده باشید خیالپردازی‌های جنسی در ذهنتان ایجاد کنید، امّا موفق نشده باشید؛ و در نهایت، از این گونه خیالپردازی جنسی لذّتی هم نبرده باشید.


 رابطه جنسی را دوست ندارید.

بعضی از آمیزش‌ناخواه‌ها رابطه جنسی را دوست ندارند. نمی‌خواهند آن را انجام بدهند، نمی‌خواهند آن را ببینند، بشنوند، یا در موردِ آن فکر کنند. در سنّی که بیشترِ مردم در موردش فکر می‌کنند و با خود می‌گویند: «می‌خواهم آن را امتحان کنم.» شما با خودتان می‌گفتید: «چه؟ از من می‌خواهید که چه کار کنم؟ نه! فقط نه!».

هرچند دوست نداشتنِ رابطه جنسی لزومًا به معنیِ آمیزش‌ناخواه بودن نیست، بسیاری از آمیزش‌ناخواه‌ها رابطه جنسی را دوست ندارند؛ و موقعی متوجّه آمیزش‌ناخواه بودنشان می‌شوند که می‌خواهند بدانند چرا به رابطه جنسی علاقه ندارند.

بسیاری از افرادِ آمیزش‌خواه هم ممکن است اوّلین باری که درباره رابطه جنسی می‌شنوند چنین حسّی داشته باشند. شاید در ابتدا رابطه جنسی برایشان کمی غریب و ناخوشایند بیاید، امّا وقتی پایِ جذبه و کششِ جنسی به میان می‌آید، اینگونه افکار هم کنار می‌روند. امّا برایِ فردِ آمیزش‌ناخواه، که نیرویِ جاذبه جنسی را تجربه نمی‌کند، غلبه بر اینگونه افکار هم سخت‌تر است.

همه آمیزش‌ناخواه‌ها رابطه جنسی را ناخوشایند نمی‌دانند. بعضی‌ها آن را کسالت‌بار و خسته‌کننده می‌دانند. یک فرد ممکن است به دلایلِ مختلف رابطه جنسی را دوست نداشته باشد.


 رابطه جنسی را دوست دارید؛ ولی به نظرتان درست نمی‌آید.

منظورم موضعی شبیه به «روابط جنسی آلوده و گناهکارانه است» نیست؛ بلکه هرچه درباره رابطه جنسی فکر می‌کنید، به نظرتان غیرعادی می‌رسد.

ممکن است شما از رابطه جنسی لذّتِ جسمی ببرید؛ یا از این که رابطه حسِّ خوبی به همسرتان می‌دهد، شما نیز حسّ خوبی داشته باشید، امّا در عینِ حال، حسّ می‌کنید که جایِ چیزی خالی است. وقتی به کنش‌ها و واکنش‌های همسرتان نگاه می‌کنید، می‌بینید که همسرتان احساساتی را تجربه می‌کند که شما ندارید. نمی‌توانید انگشت رویِ آن بگذارید، ولی چیزی در او هست که در شما نیست. چیزی شبیه به یک برقِ نامحسوس پشتِ چشمهایِ او هست، و شما می‌دانید که این برق در چشم‌های شما نیست.

ن. می‌نویسد: «من پس از رابطه جنسی همین حس را داشتم. از نظرِ فیزیکی، لذّت‌بخش بود. امّا از نظرِ عاطفی، نمی‌توانستم با آن لحظه و با همسرم ارتباط برقرار کنم. او آن را می‌خواست، ماهها به دنبالِ آن بود، امّا این رغبت و کشش نسبت به رابطه جنسی در من وجود نداشت.»


رابطه جنسی داشته‌اید، چون «این کاری است که همه باید انجام بدهند».

هیچ‌وقت به رابطه جنسی علاقه‌مند نبوده‌اید. هیچ‌وقت کشش و میلی به رابطه جنسی نداشته‌اید. هیچ‌وقت کسی را ندیده‌اید که خواسته باشید با او رابطه جنسی داشته باشید؛ امّا با خودتان فکر کرده‌اید که باید حتمًا رابطه داشته باشید، «چون این کاری است که همه باید انجام دهند.» ازدواج کرده‌اید و روابطِ جنسی داشته‌اید، چون این را بخشی از وظایفِ همسری دانسته‌اید. روابطِ جنسی همیشه به نظرِ شما یک وظیفه، یک مسؤولیت و تکلیف رسیده؛ و نه رفتاری برآمده از یک احساس و رغبتِ درونی. شاید هم در ابتدا دوست داشته‌اید روابطِ جنسی را تجربه کنید، امّا با گذشتِ زمان، از آن خسته شده‌اید.


وقتی در یک موقعیتِ جنسی، برایِ نخستین بار با بدنِ برهنه کسی روبه‌رو شده‌اید، به آن با دیدگاهی شبیه به واحد عملیِ درسِ آناتومی نگاه کرده‌اید؛ و نه همراه با رغبت و شهوت.

ن. درباره اولین برخورد جنسی‌اش می‌نویسد: «برایِ بسیاری از مردان، این صحنه مثل این است که شما را به شهربازیِ رویاهایتان دعوت کرده باشند. امّا در من نه انفجار خواسته‌های جنسی وجود داشت. نه کششی حس می‌کردم که جایی را لمس کنم. برایِ من بیشتر شبیه به خواندنِ یک نقشه بود؛ که در آن جاهایی بود که قبلًا فقط به صورتِ گذرا شنیده بودم و حالا شناسایی می‌کردم. اینگونه تجربیاتِ جنسی جزو مواردی بود که باعث شد کم‌کم به آمیزش‌ناخواه بودنم پی ببرم.»


رویِ حرکت‌ها تمرکز می‌کنید و نه رویِ احساسات.

وقتی در موقعیتِ نزدیکیِ جنسی یا فیزیکی هستید، توجّه زیادی به حرکت‌ها نشان می‌دهید؛ روابط جنسی شما برآمده از کوشش است، نه کشش. به نظرتان می‌رسد که باید یک مجموعه از دستورالعمل‌ها را پیروی کنید؛ و کمتر می‌توانید رویِ جنبه عاطفی و احساسیِ نزدیکی تمرکز کنید. ممکن است تمرکزِ شما رویِ حرکت‌ها تجربه را نیز سرد و مکانیکی و تا حدودی ناخوشایند کند.


اگر امتحانش کنم، دوستش خواهم داشت.

شما رابطه جنسی نداشته‌اید. علاقه‌ای هم نسبت به آن حس نمی‌کنید. نه این که با آن مخالف باشید، امّا به نظرتان جالب نمی‌آید. به نظرِ بقیه جالب می‌آید: پس با خودتان می‌گویید که من هم باید امتحان کنم. شاید دوست داشته باشم.  با خودتان فکر می‌کنید: «اگر من رابطه جنسی نداشته باشم، از کجا می‌توانم مطمئن شوم که به آن علاقه ندارم؟»

پاسخ این است که شما می‌دانید. نیازی نیست آدم حتمًا یک کاکتوس را در آغوش بگیرد تا بداند این تجربه برایش ناخوشایند خواهد بود. امّا اگر واقعًا دوست دارید رابطه جنسی را تجربه کنید، پیش بروید. شاید آن را دوست داشته باشید. شاید دوست نداشته باشید.


رابطه جنسی داشته‌اید و بعدش فکر کرده‌اید: همین؟

مگر قرار نبود این بهترین تجربه زندگی باشد؟ چه چیزِ این رابطه این قدر خوب و عالی است که مردم به دنبالش بروند؟ چطور رابطه جنسی باعث شده بسیاری از سیاستمداران رسوا شوند و منصب‌هایشان را از دست بدهند؟ چطور بعضی از مردم آن را مهمترین عاملِ معنی‌بخش در زندگی‌شان می‌دانند؟

ن. می‌نویسد: «رابطه جنسی بد نبود. کمی ملال‌آور بود. امّا جدًّا پس از آن با خودم فکر کردم: همین؟»


از خودارضایی خوشتان نمی‌آید.

شاید تا به حال خودارضایی را تجربه کرده باشید؛ امّا به آن مثلِ سایرِ فرآیندهای فیزیکی (مثلِ عطسه کردن) نگاه می‌کنید. شاید هم به نظرتان ناخوشایند است. شاید هم خودارضایی می‌کنید، و دوست داشتید که می‌توانستید آن را انجام ندهید. یا به هر حال خودارضایی برایتان جالب و لذّت‌بخش نیست. ممکن هم هست که خودارضایی را دوست داشته باشید، و آن را به رابطه جنسی ترجیح دهید؛ و فکر کنید که داشتنِ یک شریک جنسی تنها مسئله را پیچیده‌تر می‌کند!


به نظرتان برانگیختی جنسی آزاردهنده است.

برانگیختی جنسی تنها حواستان را پرت می‌کند. کاملًا اتّفاقی و ناگهانی رخ می‌دهد؛ و شخصِ خاصی را نشانه نگرفته است. نمی‌خواهید با آن کاری بکنید.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۵ ، ۱۹:۲۶
نویسنده

نشانه‌های احتمالی آمیزش‌ناخواهی - بخش اول

دوشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۰۵ ب.ظ



تجربه نکردنِ کششِ جنسی تنها نشانه‌ی مشترک همه آمیزش‌ناخواه‌هاست. تعریفِ آمیزش‌ناخواهی همین است: آمیزش‌ناخواه شخصی‌ست که کششِ جنسی را تجربه نمی‌کند.

امّا این تعریفِ علمی کمکی به کسانی که می‌خواهند بدانند آمیزش‌ناخواه هستند یا نه نمی‌کند. این تعریف، تعریف بر اساسِ نفی است. چنین تعریفی تنها زمانی کارآمد است که انسان بداند چه چیزی نفی می‌شود.

کسی که تا به حال کششِ جنسی نداشته است، چطور می‌تواند بفهمد که کشش جنسی چیست؟ کسی که نمی‌داند کششِ جنسی چیست، چطور می‌تواند بفهمد که آن را تجربه کرده است یا نه؟ حتّی افرادی که کششِ جنسی را تجربه می‌کنند معمولًا نمی‌توانند آن را به صورتِ دقیقی به دیگران توضیح بدهند یا توصیف کنند.

بسیاری از آمیزش‌ناخواه‌ها با خواندنِ تجربیاتِ آمیزش‌ناخواهان دیگر به این نتیجه می‌رسند که آمیزش‌ناخواه هستند، نه با خواندنِ تعریفِ علمیِ آمیزش‌ناخواهی.

با این که تجربه نکردنِ کششِ جنسی، تنها نقطه مشترکِ آمیزش‌ناخواه‌هاست، آمیزش‌ناخواه‌ها تجربیاتِ مشابه بسیاری دارند؛ و معمولًا احساسات و افکارِ همانندی داشته‌اَند. در این نوشتار (و دو نوشتار آینده)، به بعضی از این تجربیات مشابه اشاره خواهیم کرد.


الف- درباره شما

شما درباره رابطه جنسی فکر نمی‌کنید.

وقتی به فعّالیت‌هایی که دوست دارید با همسر یا شریک زندگی‌تان انجام دهید فکر می‌کنید، رابطه جنسی جایی در بالایِ فهرستِ شما ندارد. وقتی دیگران درباره مسائل جنسی صحبت می‌کنند، لحظه‌ای با خود تأمّل می‌کنید و به خودتان یادآوری می‌کنید که بقیه مردم درباره چنین مسائلی فکر می‌کنند. وقتی این آمارِ قدیمی را می‌شنوید که مردم هرچند ثانیه درباره رابطه جنسی فکر می‌کنند، فقط با خودتان فکر می‌کنید که چقدر یک آمار می‌تواند نادرست باشد.


 متوجّه می‌شوید که دیگران درباره روابط جنسی کاملًا متفاوت از شما فکر می‌کنند.

ن. می‌نویسد: وقتی به گذشته زندگی‌اَم می‌نگرم، متوجّه می‌شوم که چگونه همیشه حسّ متفاوتی نسبت به دیگران داشتم. چند تجربه در یک تابستان ممکن است یک حالتِ گذرا باشد. امّا در بیست سال اخیر، از آغازِ بلوغ تا کنون، همواره چیزی متفاوت درباره من بوده است.

- من دیگران را از نظر جنسی جذّاب نمی‌یابم.

- شریکِ زندگی‌اَم همواره باید به من اصرار می‌کرد تا با او رابطه جنسی داشته باشم.

- فیلم‌هایی که محتوای جنسی دارند از نظر من ملال‌انگیز هستند.

-از گفتگو درباره رابطه جنسی خوشم نمی‌آید.

- هرگز رغبتی به رابطه جنسی حسّ نکرده‌اَم.

وقتی می‌خواستم علّت این تجربیاتِ متفاوت را جستجو کنم، به آمیزش‌ناخواهی برخوردم و متوجّه آمیزش‌ناخواه بودنم شدم.


 شما به مسائل جنسی با دیدگاهی علمی می‌نگرید، و نه با دیدگاهی عاطفی یا شهوانی.

ممکن است شما به مسائل جنسی علاقه‌مند باشید، امّا همانطور که به جانورشناسی یا زمین‌شناسی علاقه‌مندید. به مسائلِ جنسی به عنوانِ یک پدیده علمی و زمینه‌ای برای تحقیق و پژوهش نگاه می‌کنید. ممکن است بخواهید همه چیز را در موردِ مسائلِ جنسی بدانید، تا می‌توانید در موردِ کنش‌های جنسی کتاب بخوانید؛ امّا در عینِ حال، هیچ‌وقت علاقه‌ای ندارید که در این کنش‌ها شرکت کنید. چه بسا به همین دلیل، گاهی فراموش می‌کنید که برای بقیه انسانها مسائلِ جنسی تنها یک کنجکاویِ علمی و پژوهشی نیستند. ممکن است درباره روابط جنسی آزادانه صحبت کنید؛ و دیگران از صراحت لهجه شما شگفت‌زده یا خجالت‌زده شوند.


نمی‌فهمید که چرا روابط جنسی برایِ دیگران مهم است. شما مدّتِ بسیار طولانی‌ای است که روابطِ جنسی نداشته‌اید و هیچگونه احساسِ کمبود یا ناراحتی‌ای نمی‌کنید. پس چرا مردم از این که دو هفته رابطه نداشته باشند، ناراحت می‌شوند؟

به طور کلّی، افراد آمیزش‌ناخواه رغبت و نیازی به رابطه جنسی حس نمی‌کنند؛ و در نتیجه، اگر مدّت طولانی‌ای را بدون روابط جنسی بگذرانند، کمبودی حس نمی‌کنند. اگر شما به یک فرد آمیزش‌ناخواه بگویید که ده سال است رابطه جنسی نداشته‌اید، شاید پاسخش چیزی شبیه به این باشد: «خوب، که چه؟» امّا اگر به یک شخصِ آمیزش‌خواه (سکسوال) همین را بگویید، معمولًا پاسخش چیزی شبیه به این است: «نه، غیرممکن است، من اگر بودم، منفجر می‌شدم!» (در اینجا به طور کلّی صحبت می‌کنیم و این حرفها لزومًا بر همه انطباق ندارد).

ن. می‌گوید: [1] «من می‌بینم که بسیاری از مردم از اینکه دو ماه است رابطه جنسی نداشته‌اَند شکایت می‌کنند. امّا من سالهاست رابطه جنسی ندارم، و اصلًا حسّ کمبود ندارم. برایم غیرقابل درک است که چرا نداشتنِ رابطه جنسی برای دیگران می‌تواند سخت باشد.»


مسائل جنسی به نظرتان غریب و غیرعادی می‌رسند.

روابط جنسی را در فیلمها می‌بینید. مجلّه‌هایی به این موضوع اختصاص داده شده‌اَند. آهنگها و ترانه‌هایِ بسیاری به آن می‌پردازند. کتابهایِ بسیاری در این باره نوشته می‌شوند. بعضی از مردم مدام در موردِ آن فکر می‌کنند، و وقت و زندگی‌شان را برایِ آن می‌گذارند، و گاهی هم زندگی‌شان به خاطرِ همین مسائلِ جنسی ویران می‌شود. امّا شما نمی‌فهمید که چرا؟ نه به این خاطر که ساده‌لوح هستید یا اطّلاعات ندارید. منتها نمی‌توانید درک کنید که چرا این پدیده برای افرادِ دیگر در دنیا این قدر اهمیت دارد.

وقتی مردم درباره مسائلِ جنسی صحبت می‌کنند، به نظر می‌رسد که دارند به یک زبانِ بیگانه صحبت می‌کنند که شما متوجّه نمی‌شوید؛ همانقدر به این بحث‌ها علاقه دارید که به نظریه‌های اقتصاد کلان، یا ادبیات قرن هفدهم فرانسه.

انگار همه علاقه‌مند به ورزشی هستند که شما به آن علاقه ندارید و از آن سر در نمی‌آورید. ممکن است این ورزش را تماشا کنید، قواعد و مقرّراتش را بخوانید، چند بار هم سعی کنید بازی کنید، امّا در نهایت، اصلًا متوجّه نمی‌شوید که چرا بقیه مردم این قدر در موردِ آن هیجان‌زده می‌شوند.


فکر کرده‌اید که من دگرجنس‌خواه هستم، امّا نه خیلی!

ن. می‌نویسد: «سالها قبل از این که متوجّه آمیزش‌ناخواه بودنم شوم، چنین فکر می‌کردم. من دوست‌دختری داشتم. همه کسانی که جذبشان می‌شدم زن بودند. امّا وقتی به این فکر می‌کردم که دوست دارم چه کارهایی را با آنها انجام دهم، هیچ‌وقت به رابطه جنسی فکر نمی‌کردم. هیچ وقت حس نمی‌کردم به رابطه جنسی نیاز دارم یا به آن علاقه‌مندم. بیشتر به این فکر می‌کردم که با زنی که دوستش دارم به سفر بروم یا چیزی مثلِ این. به همین دلیل تصمیم گرفتم که دگرجنس‌خواه هستم، امّا نه خیلی. وقتی آمیزش‌ناخواهی را کشف کردم، این را در یکی از انجمن‌های آمیزش‌ناخواهی گفتم. بعضی از آمیزش‌ناخواه‌های دیگر نیز دقیقًا همین احساس را داشتند؛ و حتّی از همین عبارت برایِ بیانِ احساساتشان استفاده کرده بودند.»

بسیاری از افرادِ آمیزش‌ناخواه از همان ابتدا می‌دانند که نه نسبت به زنان کششِ جنسی دارند و نه نسبت به مردان. منتها آنها هرگز نشنیده‌اَند که ممکن است شخصی اصلًا کشش جنسی را تجربه نکند؛ و همین باعثِ سردرگمیِ آنها می‌شود.

ن. می‌نویسد: «مثلِ این است که بگویید بعضی از مردم گوشت مرغ دوست دارند، و بعضی گوشت گاو، و بعضی هم هر دو را دوست دارند. حالا یک گیاهخوار می‌آید و شما سعی می‌کنید او را در این دسته‌بندی سه‌گانه بگنجانید. از او می‌پرسید: گوشتِ مرغ دوست داری؟ می‌گوید: نه! می‌پرسید: گوشتِ گاو چطور؟ می‌گوید: نه. امّا شما می‌گویید: نه، تو باید گوشتِ گاو دوست داشته باشی، چون بیشترِ مردم طرفدارِ گوشتِ گاو هستند، و تو هم گوشتِ مرغ دوست نداری. پاسخِ حقیقیِ یک گیاهخوار هیچ‌یک است. بعضی از مردم نه به گوشتِ گاو علاقه دارند و نه به گوشتِ مرغ. بعضی از مردم نه نسبت به زنان کشش جنسی دارند و نه نسبت به مردان.»


[1][1]  منظور از ن. نویسنده کتاب Asexuality: A brief introduction  و مدیرِ وبسایت
http://www.asexualityarchive.com/
است. در این وبلاگ، بسیاری از نوشته‌هایِ ن. اقتباس شده‌اَند. ن. مختصر شده‌ی کلمه‌ی «نویسنده» است.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۵ ، ۱۹:۰۵
نویسنده

پرسش‌های رایج درباره آمیزش‌ناخواهی

دوشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۵، ۰۶:۳۴ ب.ظ


آمیزش‌ناخواهی  چیست؟

از آمیزش‌ناخواهی معمولًا در زمره گرایش‌های جنسی یاد می‌شود. برخلاف دگرجنس‌خواهان (که نسبت به جنس مخالف کشش جنسی دارند) و همجنس‌خواهان (که نسبت به همجنسان خود کششِ جنسی دارند)، افرادِ آمیزش‌ناخواه کسانی هستند که نسبت به هیچ‌کس کششِ جنسی ندارند. بنابراین، آمیزش‌ناخواهی عدمِ وجودِ گرایشِ جنسی است. آمیزش‌ناخواهان کسانی هستند که کششِ جنسی را تجربه نمی‌کنند.  

آمیزش‌ناخواهی به معنیِ ناتوانی جنسی نیست؛ به معنیِ تجرّد یا پرهیز از رابطه جنسی نیست؛ به معنیِ ترس از رابطه جنسی نیست؛ یک حالتِ بی‌میلیِ موقّت و گذرا نیست.


 یک فرد چگونه می‌تواند آمیزش‌ناخواه شود؟

آمیزش‌ناخواهی چیزی نیست که کسی بتواند به میلِ خود آن را در خود به وجود بیاورد؛ یا به میلِ خود بتواند آن را از بین ببرد. آمیزش‌ناخواهی انتخابی نیست. انسان‌های آمیزش‌ناخواه همیشه همینطور بوده‌اَند؛ و هیچ‌وقت کششِ جنسی نداشته‌اَند.

همانطور که یک انسانِ سکسوال (آمیزش‌خواه) نمی‌تواند میلِ جنسی را در خود از بین ببرد، - هرچند می‌تواند آن را مهار کند - یک فرد اسکسوال (آمیزش‌ناخواه) هم نمی‌تواند این میل را در خود به وجود بیاورد. آمیزش‌ناخواهی  به معنیِ پرهیز از روابط جنسی نیست؛ یک فرد آمیزش‌ناخواه می‌تواند از روابط جنسی پرهیز کند و همچنین می‌تواند روابط جنسی داشته باشد. آمیزش‌ناخواهی  و پرهیز از رابطه جنسی با هم متفاوت هستند.


 آیا افراد آمیزش‌ناخواه می‌توانند عاشق شوند؟

این که افرادِ آمیزش‌ناخواه کششِ جنسی را تجربه نمی‌کنند، لزومًا به این معنی نیست که کششِ عاطفی نیز ندارند. بیشترِ مردم می‌دانند که عشق و رابطه جنسی با هم متفاوت‌اَند: کاملًا ممکن است که کسی عاشقِ دیگری باشد، برایِ او دلتنگ و بی‌خواب شود و برایِ دیدنش لحظه‌شماری کند؛  امّا علاقه‌ای به برقراری رابطه‌ی جنسی با او نداشته باشد.


 آیا اشخاص آمیزش‌ناخواه می‌توانند فرزند داشته باشند؟

آمیزش‌ناخواهی ربطی به باروری و زایایی ندارد. افرادِ آمیزش‌ناخواه همانقدر تواناییِ به دنیا آوردنِ فرزند دارند که افرادِ آمیزش‌خواه.


 آیا مردان آمیزش‌ناخواه حالت نعوظ دارند؟

آمیزش‌ناخواهی یک وضعیت جسمی نیست، و در نتیجه مانع نعوظ نیست. بیشترِ مردانِ آمیزش‌ناخواه اندامهای جنسیِ سالم دارند و حالت نعوظ را تجربه می‌کنند.


 آیا آمیزش‌ناخواه‌ها می‌توانند خودارضایی کنند؟

از نظرِ جسمی، تفاوتی بینِ یک فرد آمیزش‌ناخواه و یک فرد غیرِ آمیزش‌ناخواه وجود ندارد؛ و در نتیجه، افرادِ آمیزش‌ناخواه (همانندِ افراد غیرآمیزش‌ناخواه) قادر به خودارضایی هستند. بعضی از افرادِ آمیزش‌ناخواه، به دلایلِ مختلف، خودارضایی می‌کنند؛ و برخی دیگر نیز، به دلایلِ مختلف، خودارضایی نمی‌کنند.


 آیا آمیزش‌ناخواه‌ها می‌توانند رابطه جنسی داشته باشند؟

عمومًا بله؛ آمیزش‌ناخواه‌ها توانایی جنسی دارند و می‌توانند رابطه جنسی داشته باشند. آمیزش‌ناخواهی هیچ‌گونه ویژگی جسمانی‌ای ندارد. اندام‌های جنسی در افرادِ آمیزش‌ناخواه کار می‌کنند؛ و از نظرِ جسمی، تفاوتی بینِ افرادِ آمیزش‌ناخواه و افرادِ دیگر نیست.

البته ممکن است که یک شخص آمیزش‌ناخواه از نظرِ جنسی ناتوان باشد؛ امّا در این صورت، ناتوانیِ جنسیِ او هیچگونه ربطی به آمیزش‌ناخواه بودنش ندارد؛ بلکه نتیجه یک وضعیت فیزیکی یا روانی است.

در عینِ حال، باید دانست که داشتنِ تواناییِ جنسی به معنیِ داشتنِ میلِ جنسی نیست. توانستن، خواستن نیست. بسیاری از آمیزش‌ناخواه‌ها، با این‌ که اندام‌های جنسی سالم دارند، نسبت به رابطه جنسی بی‌میل هستند.


چگونه می‌توان فهمید که شخصی آمیزش‌ناخواه است یا نه؟

باید از آن شخص پرسید. آمیزش‌ناخواهی هیچ‌گونه نشانه‌ی ظاهری ندارد؛ و در نتیجه با نگاه کردن به یک فرد (حتّی اگر به بدنِ برهنه‌ی او نگاه شود) نمی‌توان فهمید که او آمیزش‌ناخواه است یا نه.

از رفتارهایِ اجتماعیِ یک فرد نیز نمی‌توان نتیجه گرفت که او آمیزش‌ناخواه هست یا نیست. نمی‌شود گفت: «فلانی رابطه جنسی ندارد، بنابراین باید آمیزش‌ناخواه باشد.» یا «فلانی رابطه جنسی دارد، بنابراین نمی‌تواند آمیزش‌ناخواه باشد.». آمیزش‌ناخواه بودن ضرورتًا به این معنی نیست که فرد رابطه جنسی ندارد. نداشتنِ رابطه جنسی نیز به این معنی نیست که فرد آمیزش‌ناخواه است.

تنها راهِ قطعی برایِ فهمیدنِ این که شخصی آمیزش‌ناخواه است یا نه، صحبت کردن با او در این باره است.


آیا آمیزش‌ناخواهی درمانی دارد؟

آمیزش‌ناخواهی  یک بیماری نیست، بنابراین نه: بیماری‌ای وجود ندارد که درمان شود. بنگرید به: آمیزش‌ناخواهی در DSM-5.


آیا آمیزش‌ناخواهی همان پرهیز از روابط جنسی است؟

نه، آمیزش‌ناخواهی  با پرهیز از روابط جنسی تفاوت دارد.

پرهیز از روابطِ جنسی یک رفتار و یک تصمیم است. شخصِ «پرهیزکننده از روابط جنسی» شخصی‌ست که رابطه جنسی ندارد.

آمیزش‌ناخواهی میل و کششِ افراد را توصیف می‌کند؛ نه رفتارِ و کُنشِ آنها را. آمیزش‌ناخواه کسی نیست که کنشِ جنسی ندارد؛ بلکه کسی است که کششِ جنسی را تجربه نمی‌کند.

رابطه بینِ امتناع از رابطه جنسی با آمیزش‌ناخواهی عموم و خصوصِ من‌وجه است. ممکن است کسی از روابط جنسی بپرهیزد، ولی آمیزش‌ناخواه نباشد. ممکن است کسی آمیزش‌ناخواه باشد، ولی از روابط جنسی نپرهیزد. ممکن هم هست که کسی هم آمیزش‌ناخواه باشد و هم از رابطه جنسی امتناع کُند؛ یعنی نه کنشِ جنسی داشته باشد و نه کششِ جنسی.


از چه سنّی به بعد، شخص می‌تواند یقین کند که آمیزش‌ناخواه است؟

برای آمیزش‌ناخواه بودن، حدّاقلِ سنّی‌ای وجود ندارد. معمولًا قبل از این که فرد یقین کند که آمیزش‌ناخواه است، مدّتها در این باره فکر کرده است. مدّتها این فکر در ذهنش وجود داشته است که چرا با دوستانش متفاوت است؛ و چرا همچون مردمِ دیگر، به روابطِ جنسی علاقه‌مند نیست. افرادی که خود را آمیزش‌ناخواه می‌دانند، - پیش از آنکه به این نتیجه برسند – ساعتهایِ طولانی خود را موردِ سؤال و جواب قرار داده‌اَند.


۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۵ ، ۱۸:۳۴
نویسنده