آمیزشناخواهی چه نیست؟
آمیزشناخواهی به معنیِ تجربه نکردنِ کششِ جنسی است. این تنها چیزی است که آمیزشناخواهی هست. با این حال، چون آمیزشناخواهی کاملًا شناختهشده نیست، در بسیاری از مواقع با مفاهیمِ همانند (و گاهی هم بسیار ناهمانند) اشتباه گرفته میشود. به همین دلیل، ضروری است که به بعضی از این تفاوتها اشاره کنیم. مهمّ است توجّه داشته باشیم که بعضی از این مفاهیم با آمیزشناخواهی قابل جمع هستند. مثلًا هرچند آمیزشناخواهی همان «پرهیز از رابطه جنسی» نیست؛ امّا ممکن است یک شخصِ آمیزشناخواه از رابطه جنسی پرهیز کند.
آمیزشناخواهی پرهیز از رابطه جنسی نیست.
کلمه «پرهیز از رابطه جنسی» نبودنِ کُنشِ جنسی را توصیف میکند؛ آمیزشناخواهی نبودنِ کششِ جنسی را. یک شخصِ آمیزشناخواه کششِ جنسی را تجربه نمیکند؛ او ممکن است رابطه جنسی داشته باشد یا نداشته باشد. یک شخص پرهیزکننده از رابطه جنسی میپرهیزد؛ او ممکن است کششِ جنسی داشته باشد یا نداشته باشد.
آمیزشناخواهی پرهیز از رفتارِ جنسی نیست.
آمیزشناخواهی به این معنا نیست که شخص نمیتواند رابطه جنسی داشته باشد، نمیتواند خودارضایی کند، نمیتواند آرایش کند یا لباسهای زیبا بپوشد، نمیتواند به رابطه جنسی علاقهمند باشد. آمیزشناخواهی به معنیِ ناباروری نیست. آمیزشناخواهی به معنیِ ضعفِ جنسی نیست. آمیزشناخواهی به معنیِ نبودنِ کششِ جنسی است. همین.
آمیزشناخواهی دوشیزگی نیست.
آمیزشناخواهی نبودنِ کششِ جنسی است. افرادِ آمیزشناخواه پس از رابطه جنسی کششِ جنسی را تجربه نخواهند کرد. بسیاری از آمیزشناخواهها رابطه جنسی داشتهاَند، امّا همچنان آمیزشناخواه هستند. همهی افرادِ آمیزشناخواه دوشیزه نیستند. همهی افرادِ دوشیزه هم آمیزشناخواه نیستند.
بسیاری از افرادِ آمیزشناخواه، پس از رابطه جنسی، متوجّه آمیزشناخواه بودنشان میشوند؛ موقعی که میخواهند بدانند چرا به رابطه جنسی علاقه و رغبتی حس نمیکنند.
آمیزشناخواهی عدمِ تعادلِ هورمونی نیست.
بسیاری از افرادِ آمیزشناخواه آزمایشهای مربوط به هورمون دادهاَند و آنها را عادی و نُرمال یافتهاَند. بعضی از افرادِ آمیزشناخواه، به دلایلِ شرایط دیگری که داشتهاَند، از هورموندرمانی بهره جستهاَند امّا تفاوتی در گرایشِ جنسیشان پدید نیامده است. به طور کلّی، افرادِ آمیزشناخواه نشانههای دیگر عدم تعادل هورمونی (ریزشِ مو، اختلالِ نعوظ، افسردگی و...) را در خود نمییابند؛ بنابراین حتّی اگر آزمایش نداده باشند، میتوانند مطمئن باشند که مشکل هورمونی ندارند.
بعضی از افراد به دلیل عدم تعادل هورمونها علاقهشان به رابطه جنسی را از دست میدهند. این موضوع با آمیزشناخواهی فرق دارد. فردِ آمیزشناخواه هیچگاه در طولِ عمرش کششِ جنسی را تجربه نکرده است؛ بنابراین چیزی وجود نداشته است که او از دست بدهد.
اگر شما قبلًا به روابط جنسی علاقه داشتهاید و به صورتِ ناگهانی این علاقه را از دست دادهاید، مشکلِ شما میتواند مربوط به عدم تعادل هورمونها باشد؛ و در این صورت باید با یک پزشک مشورت کنید.
آمیزشناخواهی ترس از رابطه جنسی نیست.
اسکسوالیتی یا آمیزشناخواهی به معنیِ ترس از رابطه جنسی نیست. آمیزشناخواهی ربطی به دیدگاهِ فرد نسبت به رابطه جنسی ندارد. بعضی از افرادِ آمیزشناخواه از رابطه جنسی میترسند. بعضی از آنها رابطه جنسی را دوست دارند. بعضی از آنها نسبت به رابطه جنسی بیتفاوت هستند. افرادی که آمیزشناخواه نیستند هم میتوانند از رابطه جنسی هراس داشته باشند؛ امّا این هراس باعث نمیشود آنها آمیزشناخواه شمرده شوند.
آمیزشناخواهی پرهیزکاری و رهبانیت نیست.
آمیزشناخواهی به باورهایِ دینیِ فرد ربطی ندارد. اگر شخصی به دلایلِ دینی یا شخصی تصمیم بگیرد که رابطه جنسی نداشته باشد، رفتارِ او را میتوان رهبانیت یا پرهیز دانست. بعضی از آمیزشناخواهها متدیّن هستند. بعضی از آنها هم متدیّن نیستند و نمیخواهند که عدم وجود کشش جنسی در آنها به انگیزهای دینی ربط داده شود.
آمیزشناخواهی یک انتخاب نیست.
انسانها کُنشهایشان را انتخاب میکنند، نه کششهایشان را. آنها میتوانند انتخاب کنند که رابطه جنسی داشته باشند یا نداشته باشند، با چه کسی رابطه جنسی داشته باشند، - اینها کنش است. امّا کششهای جنسی در اختیارِ فرد نیستند. اگر کسی کششِ جنسی را تجربه میکند، امّا برپایه آن عمل نمیکند، نمیتوان او را آمیزشناخواه نامید.
آمیزشناخواهی یک بیماری نیست.
افرادِ آمیزشناخواه مبتلا به یک ویروس، باکتری، تومور و یا بیماریِ مسری نیستند. بعضیها نسبت به رابطه جنسی کشش دارند. بعضیها این کشش را ندارند. در هیچ یک از این دو مورد، بیماریای وجود ندارد که بخواهد درمان شود.
باز هم بنگرید به: آمیزشناخواهی در DSM-5
آمیزشناخواهی به معنی خامی و نابالغی نیست.
انسانها به این دلیل آمیزشناخواه نیستند که هرگز رابطه جنسی نداشتهاَند یا رابطه جنسی کافی نداشتهاَند. به این دلیل آمیزشناخواه نیستند که هنوز شخص مناسب را پیدا نکردهاَند. به این دلیل آمیزشناخواه نیستند که تمایلات جنسیشان را سرکوب کردهاَند یا آنها را پنهان میکنند. به این دلیل آمیزشناخواه نیستند که اطلاعاتی درباره مسائل جنسی ندارند. به این دلیل آمیزشناخواه هستند که کششِ جنسی را تجربه نمیکنند. یک شخص آمیزشناخواه، هر اندازه هم که درباره روابط جنسی اطلاعات داشته باشد، هر اندازه هم که روابط جنسی را تجربه کند، باز هم این کشش را تجربه نخواهد کرد.
آمیزشناخواهی یک بیماری فیزیکی نیست.
آمیزشناخواهی هیچ نشانه فیزیکی ندارد. از نظرِ جسمی، هیچچیز یک شخصِ آمیزشناخواه را از اشخاصِ دیگر متمایز نمیکند.
آمیزشناخواهی ضعفِ شهوت جنسی نیست.
بعضی از آمیزشناخواهها شهوتِ جنسی[2] دارند؛ هرچند در موردِ آنها دیگر نمیتوان این شهوت را میل به آمیزش جنسی [3] نامید؛ چون آمیزشناخواهها رغبتِ درونیای نسبت به رابطه جنسی ندارند.
در بعضی از اشخاصِ آمیزشناخواه، هرچند وقت یک بار، برانگیختی در اعضایِ جنسی رخ میدهد؛ هرچند این برانگیختی جهتگیری مشخصی ندارد و شخصِ آمیزشناخواه همچنان نسبت به افرادِ دیگر کششِ جنسی ندارد.
آمیزشناخواهی یک هویت جنسی نیست.
آمیزشناخواهی ارتباطی با جنسیتِ فرد ندارد. آمیزشناخواهی به این معنی نیست که شخص از جنسیتش ناراضی است. آمیزشناخواهی به این معنی نیست که شخص آمیزشناخواه خنثی است یا جنسیت ندارد.
آمیزشناخواهی راهی برای رهایی از مشکلات زناشویی نیست.
ن. مینویسد: من شنیدهاَم که بعضی از مردم میگویند: «کاش من هم آمیزشناخواه بودم، تا این همه مشکلات نداشتم». آمیزشناخواهی به این معنی نیست که شخصِ آمیزشناخواه واردِ روابط عاطفی یا جنسی نمیشود. بسیاری از افرادِ آمیزشناخواه ازدواج میکنند یا واردِ رابطههای عاشقانه میشوند. این ازدواجها و رابطهها نیز مانند همهی ازدواجها و رابطهها فراز و نشیبها و شیرینیها و تلخیهای بسیار خواهد داشت.
معمولًا هنگامی که یک شخص آمیزشناخواه با یک شخصِ غیرآمیزشناخواه ازدواج میکند، ناسازگاری در کششِ جنسی میتواند مشکلاتِ فراوانی را برای هر دویِ آنها پدید بیاورد.
آمیزشناخواهی یک حالت گذرا نیست.
کسی که یک هفته، یک ماه، یک سال یا ده سال است رابطه جنسی نداشته، لزومًا آمیزشناخواه نیست. آمیزشناخواهی نبودنِ کششِ جنسی است، نه نبودنِ فعالیتِ جنسی. آمیزشناخواهی حالتی است که در تمام عمر با شخص همراه است، و نه حالتی که در یک زمان مشخّص پدید میآید و پس از مدّتی از بین میرود.
[1] گفتیم که در متون قدیم فارسی، لفظ «دوشیزه» بر مرد و زن هر دو اطلاق میشده است؛ و ما نیز به همین معنا آن را در اینجا به کار بردهایم.
[2] Libido
[3] Sex drive
ممنون از مقاله خوب و مفیدتون. بعضی از تفکرات اشتباهی که در این باره داشتم، با خوندن این مقاله تصحیح شد.
در ضمن، بسیار خوشحالم که با انتشار چنین مقاله هایی، جامعه رو از چنین مسائلی آگاه می کنید. امیدوارم وجود این مقاله ها، باعث تغییر دیدگاه و نگرشِ گاها غلط ما نسبت به چنین افرادی بشه و امیدوارم همواره در راه اطلاع رسانی و آگاهی بخشی، پیشگام باشید.
پایدار باشید و برقرار.